
دجال در لغت:
دَجَل به معنای روکش نمودن یک شئ است که باطن آن کمارزش باشد ولی روی آن را زرق و برق داده یا طلاکاری کنند بنابراین وقتی دجال را برای کسی بکار میبرند یعنی آن شخص منافق، دروغگو و فریبنده است[۱] البته معانی متعددی که گاه به ده معنا میرسد برای این واژه ذکر شده است، که به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره شد.

هر چند عمر کوتاهی داشت اما در همین عمر کوتاه به گونه ای زیست که زندگیش سراسر سرمشق شد؛ سرمشق برای یک عمر زندگی عارفانه و عاشقانه، زندگی مملو از نورانیت و صمیمیت، و زندگی سرشار از موفقیت و زندگی با احساس مسئولیت کردن به آنچه در پیرامونش می گذشت.

برای عده ی بسیاری از مردم این سوال مطرح است که تا وقتی من می توانم با خدا به طور مستقیم حرف بزنم و حاجت های شرعی خود را بی واسطه با او در میان بگذارم چه لزومی دارد شخصی را حتی با درجه ی تقدس بالا مثل امام علی (ع) یا امام زمان (عج) واسطه قرار دهم و اصطلاحاً به این افراد معنوی و الهی « متوسل » شوم تا خداوند حاجت مرا اجابت کند؟

در ادامه مقالاتی که به بیان وجوه تشابه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با سایر انبیای الهی پرداخته, در این بخش به بیان شباهت های حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با حضرت موسی علیه السلام پرداخته شده است.

اندیشه مهدویت، از زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم(علیهم السلام) تا به الان، در جامعه اسلام، راسخ و استوار بوده است. این واقعیت به گونه ای مشهور است که هیچ کس نمی تواند منکر آن بشود. متأسفانه این مسأله در طول تاریخ، دچار آسیب هایی از جمله مدعیان دروغین گشته است. همین مسأله باعث شده تا روشنفکران وهابی و غیر وهابی، اصل مهدویت و اعتقاد به مهدی موعود، را زیر سۆال ببرند.

چه بسیارند افرادی که خود را مرد معرکه ای خاص می دانند ولی به محض قرار گرفتن در همان معرکه خود را باخته و فرار را بر قرار ترجیح می دهند. شاید شما هم در زندگی روزمره خود به این افراد برخورد کرده باشید که مانند طبل تهی آوازه و ادعایی کذایی دارند ولی به محض اینکه در کوچک ترین تنگنایی قرار می گیرند، ماهیت خود را نمودار ساخته و میدان را خالی می کنند.

حضرت علیّ بن الحسین، زین العابدین(علیه السلام) دربارة ظهور حضرت مهدی موعود(علیه السلام ) و دعوت آن حضرت میفرماید: «پس به سوی مکّه خارج میشود؛ در حالی که مردم بر گرد او اجتماع کردهاند. آنگاه او خود به پا خاسته و میگوید: «هان ای مردم! من فلان، فرزند فلانم، من فرزند پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله ) [هستم]، من شما را به سوی آنچه که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آن دعوت کرد، فرا میخوانم و دعوت مینمایم.»

در دوران سخت غیبت صغرى، در روزهایى که شیعیان پس از دویست و شصت سال با یک آزمایش بزرگ رو به رو بودند و بایست با غیبت امام خو کنند، یک زن به عنوان پناه معرفى مى شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکرى (علیه السلام) است.

عصر یک جمعه ی دلگیر دلم گفت: بگویم، بنویسم، که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظه ی باران نرسیده است؟
و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است؟
به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است..

آیاتی را که امام زمان(عج) هنگام ولادت تلاوت کردند، آیات پنج و شش سوره قصص بود. روایت در این مورد چنین میگوید:
«قالت حکیمة: قرأت على أمه نرجس وقت ولادته، التوحید و القدر و آیة الکرسی، فأجابنی من بطنها بقراءتی، ثم وضعته ساجداً إلى القبلة فأخذه أبوه و قال انطق بإذن الله، فتعوذ و سمى، وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ* وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ».(1)