درباره طول عمر حضرت مهدی(ع) سخن های بسیاری گفته اند. مهم ترین مسئله دخیل در طول عمر حضرت، قدرت الهی است. اگر کسی به کتب آسمانی به ویژه قرآن کریم آشنایی داشته باشد، می داند که کارهای خارق العاده بسیاری در عالم واقع شده و معجزات بسیاری صادر گردیده که همگی حاکی از قدرت لایزال الهی است.
از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: به خدا سوگند این آیه در مورد رجعت است، مگر نمیدانید که پیامبران بسیاری در این دنیا کشته شدند و نصرت خداوند به آنان نرسید؟ امامان کشته شدند و نصرت خداوند شامل حال آنها نشد، این آیه در رجعت محقّق خواهد شد.1
علت برخاستن موقع شنیدن یا تلفظ نام خاصّ حضرت(قائم(عج)) چیست؟
اینکه پیروان آن حضرت با شنیدن این لفظ و یا با تلفظ به این کلمه برمی خیزند و می ایستند، این کار یک نوع عمل مستحبی است و احترام و اظهار پیوند و انتظار آن حضرت است و ضمنا مردم را به یاد نهضت و قیام حضرت مهدی(عج) می اندازد و برای آنها تلقین عملی می شود که باید برخاست، نهضت کرد، امیدوار بود و به زمینه سازی برای ظهور و قیام جهانی رهبری معصوم و قاطع که امید پیامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستی است، پرداخت.
شـیـخ مـحمد رشتى از ذاکرین با تقوا و شیفته اهل بیت عصمت علیهم السلام خصوصا حضرت ولى عصر عـجل اللّه تعالى فرجه الشریف است. و به خاطر آن که نام مقدس امام زمان (عج) را در منبر و غیر آن زیاد میبرد، معروف به شیخ محمد صاحب الزمانى شده است و حتى کتابى در احوالات آن حضرت نوشته است.
ز کعبه عزم سفر کن، به این دیار بیا!
چو عطر غنچه نهان تا کى؟ آشکار بیا!
حریم دامن نرجس شد از تو رشگ بهار
گل یگانه گلزار روزگار، بیا!
یا فارس الحجاز، ادرکنا!
ای عزیز دلم من! ای عزیزفاطمه س! می بینی که از کجا آمده ام و با شهادت و تجربه و عبرت و حضور دلم، به غیبت تو ایمان آآورده ام و یافته ام که تو ضرورت ناگزیر و باید محتوم این من تاریخی و این تجربه های دیوار و بن بست و آزادی و عدالت و عرفان و شکوفایی و پوچی های چند لایه و عمیق و گسترده هستی.
ادامه مطلب ...
از من پرسیدن چرا میگید امام زمان غریبه ؟
گفتم چرا غریب نباشن ، وقتی منه بچه شیعه که دعای شب و روزم تعجیل در فرج امام هست ، نه در وبلاگم
نه در وبسایتم ، نه در مکان های عمومی
مثل دانشگاه یا محل کار یا هر قسمتی از جامعه ، حرفی از مولایم از سرورم نزنم ، یا ذهن اطرافیانم رو برای ظهور آن حضرت آماده نکنم ،
هی آمدن و گم شدن ... هی تو را دیدن و هی ندیدن ... هی اضطراب و تشویش عشق و هجران ..
با من عهد شکن دیوانه چه می کنی ؟ ها؟...
بهشت و جهنم را گم کرده ام .. مجنون وار به این سو و آن سو می دوم ...
بی نشان من ! این چه بازی است که پایانش نیست هیچ ؟
تقصیر منست ... همه هر چه هست ، تقصیر منست ... لطف تو کجاست ؟
مهدی جان کجایی...
با چشمی اشکبار تورا میخوانم...
می دانم که صدای چشمانم و نجوای غریبانه ام را از پس بغضی که توان ترک برداشتن برای فریادی برایش نمانده را می شنوی...
آقا جان...
دنیای پر رنگ و ریایی است... دنیای پر از دروغ و حیله... دنیای خون و خونریزی...
«ناشناخته بودن» یکی از معانی رایج غربت است. اگر معرفتی که شایسته و بایستهی شخصی است، وجود نداشته باشد، او را میتوان «غریب» دانست.
به عنوان مثال، اگر مردم با پزشک ماهری زندگی کنند، ولی او را نشناخته و به کمالات و تخصص و ایمان و دلسوزی او آگاه نباشند و با او مثل یک فرد بیسواد برخورد کنند، اصطلاحاً به آن پزشک،«غریب» گفته میشود.