حذیقه می گوید: بلنجر (۲۹) و کوه های دیلم گشوده نمی گردد، مگر به دست مردی از آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ». (۳۰) حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: « … سپس حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با هزار کشتی از شهر قاطع به سوی شهر قدس شریف رهسپار می شود و از عکا، صور، غزه و عسقلان(۳۱) وارد سرزمین فلسطین می گردد، اموال و غنیمت ها را بیرون می آورد. سپس حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارد قدس شریف شده، در آن فرود می آید و همان جا اقامت می گزیند تا زمانی که دجال ظاهر شود ». (۳۲)
ابو حمزه ی ثمالی می گوید: از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمود: « هنگامی که قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور می کند، به همراه او شمشیری است که آن را از نیام می کشد و خداوند به دست او سرزمین های روم، (۳۳) چیم، ترک، (۳۴) دیلم، سند، هند، (۳۵) کابل، شام، و خزر را می گشاید ». (۳۶) ابن حجر می نویسد:… اولین پرچمی را که حضرت مهدی برای جنگ می بندد، به ترک روانه می کند. (۳۷) شاید منظور از سیف مخترط که در روایت ثمالی آمده است، کنایه از سلاح خاصی باشد که در دسترس حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار می گیرد؛ زیرا برای گشودن همه ی سرزمین ها- که نیاز به توان تهاجمی فوق العاده ای دارد- سلاحی مناسب لازم است که برتر از همه ی سلاح ها باشد؛ به ویژه اگر بگوییم که آن حضرت فعالیت های گوناگونی را از طریق عادی انجام می دهند. درباره ی گشودن هند، کعب می گوید: فرمانروایی که در بیت المقدس می باشد، سپاهی را به هند گسیل می دارد و آن جا را می گشاید. آن گاه آن سپاه، وارد خاک هند می شوند و گنج های آن جا را برای فرمانروای بیت المقدس می فرستند و او نیز آن جا را تزیین می کند و پادشهان هند را به صورت اسیر نزد او می آورند. شرق و غرب زمین برای آنان گشوده می شود و نیروها در هند حضور خواهند داشت تا هنگامیکه دجال خروج کند (۳۸) حذیقه می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: « طاهر فرزند اسمائ با بین اسرائیل جنگید و آنان را به اسارت گرفت و بیت المقدس را به اتش کشید و مقدار هزار و هفت صد ( یا نه صد) کشتی طلا و جواهرات را از آن جا به شهر رومیه آورد. به طور حتم، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آنها را از آن شهر بیرون برده، به بیت المقدس باز می گرداند. (۳۹) هر چند قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از مکه آغاز می شود، ولی سرزمین حجاز (۴۰) را پس از ظهور می گشاید. امام باقر (علیه السلام) در این باره می فرماید:« حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در مکه ظاهر می شود و خداوند، سرزمین حجاز را می گشاید و حضرت هر کس از بنی هاشم را که در زندان است، آزاد می سازد ». (۴۱) امیر مؤمنان (علیه السلام) درباره ی گشودن خراسان می فرماید: « حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حرکت خود ادامه می دهد تا این که خراسان (۴۲) را می گشاید و پس از آن دوباره به شهر مدینه باز می گردد ». (۴۳) آن حضرت درباره ی گشودن ارمینیه (۴۴) به دست حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرماید » « حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حرکت خود ادامه می دهد تا این که به ارمینیه می رسد. چون مردم آن سرزمین او را می بینند، یکی از راهبان دانشمند را برای مذاکره، خدمت حضرت می فرستند. راهب به امام (علیه السلام) می گوید: آیا مهدی تو هستی؟ حضرت می فرماید: اری، منم؛ آن که نامم در انجیل آمده است و بشارت داده شده که در آخرزمان، ظهور می کنم. او پرسش هایی را مطرح می کند و امام (علیه السلام) پاسخ می دهد. راهب مسیحی، اسلام می آورد؛ ولی ساکنان ارمینیه، سرپیچی و تمرد می کنند. پس از آن سپاهیان حضرت وارد شهر می شوند و پانصد هزار نفر از نیروهای مسیحی را نابود می سازند و خداوند با قدرت بی پایانش شهر آنان را بین آسمان و زمین معلق می کند؛ به طوری که پادشاه و اطرافیانش که در بیرون شهر مستقر شده اند، شهر را در وسط آسمان و زمین آویزان می بینند. پادشاه ارمینیه از ترس می گریزد و به اطرافیانش نیز دستور می دهد به پناهگاهی پناه برند. در بین راه، شیری راه را بر آنان می بندد و آنان هراسان، سلاح ها و اموالی را که به همراه دارند، می اندازند و سربازان حضرت که در تعقیب آنان می باشند، اموال را می گیرند و بین خود تقسیم می کنند؛ به طور یکه به هر یک، صد هزار دینار می رسد ». (۴۵) بخش دیگری از جهان گشایی های حضرت در شهرهای زنج است. حضرت امیر (علیه السلام) در این باره می فرماید: « حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به پیشروی خود ادامه می دهد تا این که به شهر زنج کبری می رسد. در آن شهر هزار بازار است و در هر یک از بازارها، هزار مغازه وجود دارد و حضرت آن شهر را می گشاید. (۴۶) حضرت پس از گشودن آن جا، عازم شهری به نام قاطع- که به صورت جزیره و بر روی دریاست- می شود ». (۴۷) البته در سند این روایت و خود روایت بحث است. حضرت باقر (علیه السلام) درباره ی اعزام لشکریان مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سراسر جهان می فرماید: « گویا حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می بینم که سربازانش را به سراسر جهان گسیل می دارد ». (۴۸) نیز آن حضرت می فرماید: « حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) لشکریان خود را باری گرفتن بیعت، به سراسر جهان می فرستد و ستم و ستمگر را نابود می کند و شهرهای گشوده شده، برای او تثبیت می گردد و خداوند به دست مبارکش، قسطنطنیه را می گشاید ». (۴۹)د) سرکوبی شورش ها
پس از ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و گشودن شهرها و کشورهای گوناگون، برخی از شهرها و قبایل به رویارویی با حضرت می پردازند که به وسیله ی لشکریان امام (علیه السلام) سرکوب می شوند و گروهی کج اندیش، سخن حضرت را در برخی مسائل نمی پذیرند و به سرکشی علیه حضرت دست می زنند که دوباره به وسیله ی لشکریان حضرت سرکوب می گردند. به روایاتی در این زمینه توجه کنید: امام صادق (علیه السلام)می فرماید: « سیزده شهر و طایفه هستند که مردم آن با حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به نبرد می پردازند و حضرت با آنان می جنگد. آنان عبارتند از: مردم مکه، مدینه، شام، بنی امیه، بصره، دمنسیان، کردها، و اعراب قبایل: بنی ضبه، (۵۰) غنی،(۵۱) باهله، (۵۲) ازد و سرزمین ری ». (۵۳) امام باقر (علیه السلام) درباره ی پرخاش گروهی به سخنان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرماید: « وقتی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پاره ای از احکام را بیان می دارد و درباره ی برخی از سنت ها سخن می گوید، گروهی به عنوان اعتراض و قیام علیه حضرت، از مسجد بیرون می روند. حضرت به یارانش دستورتعقیب آنان را صادر می کند. سپاه حضرت، در محله ی تمارین بر آنان دست می یابند و آنان را اسیر کرده، نزد حضرت می آورند. امام (علیه السلام) دستور می دهد که همگی را سر ببرند و این اخرین شورش و حرکتی است که علیه حضرت رخ می دهد ». (۵۴) درباره ی شورش در رمیله و سرکوبی آن، فرزند ابی یعفور می گوید: به حضور امام صادق (علیه السلام) آمدم، در حالی که گروهی از یارانش نیز در خدمت ایشان بودند. حضرت به من فرمود: « ایا قرآن خوانده ای؟ » عرض کردم: آری؛ ولی به همین قرائت متعارف. فرمود: « مقصود من هم، همین قرائت بود ». گفتم: منظور از این پرسش چیست؟ فرمود: « حضرت موسی مطالبی را برای قوم خود گفت، ولی آنان تاب و توان آن را نداشتند و علیه حضرت- در مصر- قیام کردند؛ موسی (علیه السلام) نیز با آنان جنگید و آنان را به قتل رساند. حضرت عیسی (علیه السلام) نیز مطالبی را برای قوم خود بازگو کرد و آنان نیز تحمل نکرده، علیه او- در شهر تکریت- دست به شورش زدند. عیسی (علیه السلام) نیز به رویارویی با آنان برخاست و نابودشان کرد. این است معنای سخن خداوند که می فرماید: ( فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَیدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ ؛ (۵۵) طایفه ای از بین اسرائیل ایمان آوردند و طایفه ی دیگر کافر شدند و ما ایمان آورندگان را نصرت دادیم و بر دشمنانشان پیروز کردیم ). حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز هنگامی که ظهور کند، سخنانی برای شما می گوید که تاب و توان پذیرش آن را نخواهید داشت. از این رو، علیه حضرت در شهر رمیله قیام می کنید و با او می جنگید. حضرت نیز به رویارویی با شما می پردازد و شما را به قتل می رساند و این شورش آخرین قیام علیه حضرت است ». (۵۶)هـ) پایان جنگ خا
با پی ریزی نظام الهی و حکومت جهانی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و فروپاشی قدرت های شیطانی، شعله های جنگ فرو می نشیند و دیگر قدرتی نمی ماند که بتواند با ارتش مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به رویارویی برخیزد. از این رو، ساز و برگ نظامی در بازارها بدون تقاضا می ماند و در نتیجه ارزان و بی خریدار می شود. علیف (علیه السلام)می فرماید: « … و جنگ ها نیز به پایان می رسد ». (۵۷) کعب می گوید: روزها به پایان نمی رسد تا این که مردی از قریش، در بیت المقدس فرود می آید… و جنگ ها نیز به پایان می رسد ». (۵۸) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه ای درباره ی دجال و کشته شدنش فرمود: « پس از آن بهای یک اسب، چند درهم ( پول نقره ) خواهد بود ». (۵۹) ابن مسعود می گوید: از نشانه های قیامت این است که زن و اسب گران می شود؛ سپس ارزان می گردد و تا روز قیامت نرخ آن گران نمی شود. (۶۰) شاید مقصود از گرانی زن پیش از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کنایه از این باشد که در اثر نامساعد بودن اوضاع اقتصادی، اداره و نگه داری یک زن و تشکیل خانواده بسیار مشکل می شود؛ چنان که در اثر کثرت جنگ ها و نیاز به مرکب، تهیه ی اسب ( و تجهیزات جنگی ) دشوار و گران می شود، ولی با پایان جنگها- پس از قیام حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- جنگ افزارها ارزان می شود و در اثر بهبود وضع اقتصادی، دشواری های ازدواج و زندگی از بین می رود و گویا زن ارزان می شود. زمخشری نقل می کند: یکی از نشانه های قیام – مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)- این است که از شمشیرها به جای داس استفاده می کنند ». (۶۱) چون در آن روزگار دیگر جنگی نیست؛ در نتیجه از صنایع و ابزاری که در خدمت جنگ قرار داشت، برای پیشرفت کشاورزی بهره برداری می کنند. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه می فرماید: « … نرخ گاو بالا می رود و نرخ اسب ناچیز می شود ». (۶۲) شاید این روایت نیز همین گونه تفسیر شود؛ زیرا از گاو در کشاورزی استفاده می شود و گوشت و شیر آن قابل مصرف است؛ ولی از اسب بیش تر به عنوان ابزار جنگی بهره برداری می کرده اند.
پی نوشت ها:
۲۹- خزر ( شوروی سابق )؛ معجم البلدان، ج۱، ص ۹۹؛ اعلام المنجد، ص ۲۱۴٫
۳۰- حذیقة: « لا یتفح بلنجر و لا جبل الدیلم إلی علی رجل من آل محمد ». عقد الدرر، ص ۱۲۳ به نقل از: ابن المنادی، ملاحم،
۳۱- شهری در شام، از توابع فلسطین و بر روی ساحل دریاست. این نقطه، بین و شهر غزوه و بیت جبرین قرار گرفته است؛ معجم البلدان، ج۳، ص ۶۷۳٫
۳۲- عن علی (علیه السلام) :« ثم یتوجه المهدی من مدینة القاطع إلی القدس الشریف بألف مرکب. فینزلون شام فلسطین، بین عکلا و صور و غزه و عسقلان، فیخرجون ما معهم من الأموال و ینزل المهدی بالقدس الشریف و یقیم بها الی أن یخرج الدجال ». عقد الدرر، ص ۲۰۱٫
۳۳- روم اکنون پایتخت ایتالیاست. در آن روزگار مرکز حکومتی بود که پادشاهای به نام رسمی قیصر بر آن حکومت می کردند و بر بخش بزرگی از جهان تسلط داشتند، به طوری که گستره ی نفوذ آنان از دریای مدیترانه، شمال آفریقا، یونان، ترکیه، سوریه، لبنان تا فلسطین را در بر می گرفت و همه ی این سرزمین ها را روم می نامیدند.
۳۴- ترکستان در قاره آسیا قرار گرفته و بین چین و شوروی تقسیم شده است و شامل سین کیانغ از چین و ترکمنستان، ازبکستان، تاشکند، تاجیکستان، فرنجیر، قزاقستان است؛ اعلام المنجد.
۳۵- شبه جزیره ای به شکل مثلث در جنوب آسیا است و شامل جمهوری هند، پاکستان، بوتان و نپال می باشد؛ برهان قاطع، ج۱، ص ۷۰۳؛ اعلام المنجد، ص۵۴۲٫
۳۶- عن أبی حمزة الثمالی، قال: سمعت أبا جعفر (علیه السلام) یقول :« لو خرج قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف)… و معه سیف مخترط، یفتح الله له الروم، و الصین، و الترک و الدیلم و السند و الهند، و کابل شاه، و الخزر ». نعمانی، غیبه، ص ۱۰۸؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۴۸٫
۳۷- ابن حجر: « أول لواء یعقده المهدی یبعثه إلی الرتک ». القول المختصر، ص ۲۶٫
۳۸- عن کعب: یبعث ملک فی بیت المقدس جیشاً إلی الهند فیفتحها. فیطأ أرض الهند، و یأخذ کنوزها، فیصیره ذلک الملک حلیة لبیت المقدس، و یقدم علیه بملوک الهند مغللین، و یفتح لهم بین المشرق و المغرب، و یکون مقامهم فی الهند إلی خروج الدجال ». عقد الدرر، ص ۹۷، ۳۱۹؛ ابن طاووس، ملاحم، ص ۸۱؛ حنفی، برهان، ص ۸۸٫
۳۹- حذیقة عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) :« غزا طاهر بن أسماء بنی أسرائیل فسباهم، و سباجلی بیت المقدس، و أحرفها بالنیران، و حمل منها فی البحر. منها ألفاً و سبعمائه- تسعمائه- سفینه حلی حتی أوردها رومیة ». قال حذیقة: فسمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : یقول:« لیستخرجن المهدی (علیه السلام) ذلک حتی یرده إلی بیت المقدس ». عقد الدرر، ص ۲۰۱؛ شافعی، بیان، ص ۱۱۴؛ احقاق الحق، ج۱۳، ص ۲۲۹٫
۴۰- حجاز از شمال به خلیج عقبه، از مغرب به دریای سرخ، از مشرق به نجد و از جنوب به عسیر محدود می شود؛ اعلام المنجد، ص ۲۲۹ و به نقل حموینی، از اعماق صنعا در یمن، تا شام را حجاز می نامند، و تبوک و فلسطین نیز جزو آن است؛ معجم البلدان.
۴۱- عن أبی جعفر (علیه السلام) :« ثم یظهر المهدی بمکه… فیفتح أرض الحجاز و یخرج من کان فی السجن من بنی هاشم ». ابن حماد، فتن، ص ۹۵؛ متقی هندی، برهان، ص ۱۴۱؛ ابن طاووس، ملاحم، ص ۶۴؛ القول المختصر، ص ۲۳٫
۴۲- خراسان در آن روزگار به سرزمین هایی از ایران، افغانستان و شوروی گفته می شد؛ اعلام المنجد، ص ۲۶۷٫
۴۳- علی (علیه السلام) :« ثم یسیر- المهدی- حتی یفتح خراسان، ثم یرجع إلی مدینه الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) ». الشیعة و الرجعه، ج۱، ص ۱۵۸٫
۴۴- ارمینیه در آسیای صغیر و محدود به کوه های آرارات، قفقاز، ایران، ترکیه و رود فرات می باشد و روزگاری حکومتی مستقل داشت و پس از انقراض امپراتوری بیزانس، این سرزمین بین ایران، روس و عثمانی ها تقسیم شد؛ المنجد، ص ۲۵٫
۴۵- علی (علیه السلام) :« ثم إن المهدی (علیه السلام) یسیر حتی ینزل أرمینیه الکبری، فإذا رآه أهل أمرنیه، أنزلوا له راهباً من رهبانهم کثیر العلم، فیقولون له: انظر ماذا یرید هولاء. فإذا أشرف الراهل علی المهدی (علیه السلام) فیقول الراهب: أنت المهدی فیقول المهدی: نعم، أنا المذکور فی إنجیلکم. أنا أخرج فی آخر الزمان فیسأله الراهب عن مسائل کثیره، فیجیبه عنها، فیسلم الراهب، و یمتنع أهل أرمینیه، فیدخلها أصحاب المهدی (علیه السلام). فیقتلون فیها خمسمائه ألف مقاتل من النصاری، ثم یعلق الله مدینتهم بین السماء و الأرض بقدرته فینظر الملک و من معه إلی مدینتهم و هی معلقه، و هو یومئذ خارج عنها یجمع جنوده، إلی قتال المهدی، فإذا نظر إلی ذلک ینهزم و یقول لأصحابه: خذوا لأنفسکم مهرباً، فیهرب أولهم، و آخرهم، فیخرج علیهم أسد علیهم عظیم. فیزعق فی وجوههم فیلقون ما فی أیدیهم من السلاح والمال، و یتبعم جنود المهدی (علیه السلام)، فیأخذون أموالهم و یقسمونها فیکون لکل واحد مائه ألف دینار ». همان، ص ۱۶۲٫
۴۶- علی (علیه السلام) :« ثم یسیر المهدی (علیه السلام) إلی مدینة الزنج الکبری، و فیها ألف سوق، وفی کل سوق ألف دکان یفتحها ». همان، ص ۱۶۴، و لا یخفی ما فی السند من الاشکمال و التأمل و کذا ما قبله.
۴۷- علی (علیه السلام) :« … ثم یأتی إلی مدینه یقال لها: مقاطع و هی علی البحر الأخضر المحیط بالدنیا ». همان، ج۱، ص ۱۶۴؛ ر.ک: عقد الدرر، ص ۲۰۰؛ احقاق الحق، ج۱۳، ص ۲۲۹٫
۴۸- عن الباقر (علیه السلام) :« کأنی بالقائم … و هو یفرق الجنود فی البلاد ». مفید، ارشاد، ص ۳۴۱؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۳۷٫
49- عن أبی جعفر (علیه السلام) :« … فیبعث بالبیعه إلی المهدی جنوده إلی الآفاق، و یمیت الجور و أهله، و تستقیم له البلدان، و یفتح الله علی یدیه القسطنطنیه ». ملاحم ابن طاووس، ص ۶۴٫ أقول لا شک فی ظهور دین الإسلام علی الأدیان کلها، و فتح العالم بأجمعه علی بد المهدی (علیه السلام) بحیث لم یبق إلا الذین الحنیف و حاکمیه الإسلام. ولکن الکلام فی التفاصیل مما وردت فی بعض النصوص؛ کأخذ الاموال و قتل هذا العدد الهائل فهی مما ینبغی إعاده النظر فی أسانیدها سیما و بعضها عن أمثال معل و بعضها الآخر مما لمیتم سنده، و لا أقل من القول. بأن… التفاصیل، لیس من الضروریان و أنه یجب الاعتقاد به و قد تعرنا لهذا البحث فی أبحاثتا حول المهدی (علیه السلام) و قد طبع فی العدد الخامس من مجله الانتظار فراجع. ابن طاووس، ملاحم، ص ۶۴؛ الفتاوری الحدیثیه، ص ۳۱٫
۵۰- ضبه نام روستایی در حجاز است که در راه شام در ساحل دریا قرار گرفته است. در کنار آن، روستای حضرت یعقوب به نام « بدا » قرار دارد. بنی ضبه قبیله ای است که در جنگ جمل به پشتیبانی از دشمنان علی (علیه السلام) برخاستند و بیشتر اشعار و رجزهایی که در جنگ جمل خوانده شد، متعلق به قبیله ی ضبه و ازد بود. آنان در آن جنگ گرداگرد شتر عایشه را گرفتند و از او حمایت کردند؛ سمعانی، انساب، ج۴، ص ۱۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص ۳۲۰ و ج۱، ص ۲۵۳٫ 51- غنی قبیله ای است که در « هار » در سرزمین جزیرة العرب- میان موصل و شام- زندگی می کردند و به شخصی به نام غنی بن یعصر منسوب هستند؛ سمعانی، انساب، ج۴، ص ۳۱۵٫
52- باهله طایفه ای منسوب به باهله بن آعصر می باشد. عرب ها در آن روزگار از پیوند با این قبیله خودداری می ورزیدند؛ زیرا افراد شرافتمند و محترمی در میان انان نبود و طایقه باهله مردمی پست بودند. حضرت علی (علیه السلام) پیش از حرکت به سفین به آنان فرمود: « خدا را گواه می گیرم که من از شما و شما از من خشمگین هستید، پس بیایید، حقوق خود را دریافت کنید و از کوفه به دیلم کوچ کنید؛ سمعانی، انساب، ج۱، ص ۲۷۵؛ وقعه صفین، ص ۱۱۶؛ النفی و التغریب، ص ۳۴۹٫ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص ۲۷۲؛ الغارات، ج۲، ص ۲۱٫
۵۳- عن أبی عبدالله (علیه السلام) :« ثلاثه عشر مدینه و طائفه بجحارب القائم أهلها و بجاربونه: أهل مکه. و أهل المدینه و أهل الشام و بنو أمیه، و أهل البصره، و أهل دمیسان، و الأکراد و الأعراب، و ضبه، و غنی و باهله، و أزد. و أهل الری ». نعمانی، غیبه، ص ۲۹۹؛ بصائر الدرجات، ص ۳۳۶؛ حلیه الابرار، ج۲، ص ۶۳۲؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۶۳ و ج۴۸، ص ۸۴٫
54- قال أبو جعفر (علیه السلام) :« فبینا صاحب الأمر قد حکم ببعض الأحکام، و تکلم ببعض السنن؛ إذ خرجت خارجه من المسجد یریدون الخروج علیه، فیقول لآصحابه: انطلقوا فیلحقوا بهم فی التمارین فیأتونه بهم أسری لیأمر بهم فیذبحون و هی آخر خارجه تخرج علی قائم آل محمد ». عیاشی، تفسیر؛ ج۲، ص ۶۱؛ تفسیر برهان، ج۲، ص ۸۳؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۴۵٫
55- صف (۶۱) آیه ۱۴٫
۵۶- عن ابن أبی یعفور قال: دخلت علی أبی عبدالله (علیه السلام) : و عنده نفر من أصحابه، فقال لی: « یا ابن أبی یعفور هل قرأت القرآن »؟ قال: قلت: نعم، هذه القراءة، قال: « عنها سألتک، لیس عن غیرها ». قال:فقلت: نعم- جعلت فداک- و لم؟ قال: « لأن موسی (علیه السلام) حدث قومه الحدیث فلم یحتملوه عنه فخرجوا علیه بمصر فقاتلوه، فقاتلهم، فقتلهم، و لأن عیسی (علیه السلام) حدث قومه بحدیث فلم یحتملوه عنه فخرجوا علیه بتکریت، فقاتلوه فقاتلهم، فقتلهم، و هو قول الله عزوجل: ( فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَیدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ ) و أنه أول قائم یقوم منا أهل البیت یحدثکم بحدیث لا تحتملونه فتخرجون علیه برمیله الدسکرة فتقاتلونه فیقاتلکم فیقتلکم. و هی آخر خارجه تکون ». بصائر الردرجات، ص ۳۳۶؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۷۵ و ج ۴۷، ص ۸۴ و ج۱۴، ص ۲۷۹٫
۵۷- علی (علیه السلام) :« … و تضع الحرب أوزارها ». ابن حماد، فتن، ص ۱۶۲؛ المعجم الصغیر، ص ۱۵۰؛ احقاق الحق، ج۱۳، ص ۲۰۴٫
58- عن کعب الأخبار: لا تنقضی الأیام حختی ینزل خلیفه من قریش بیت المقدس و تضع الحرب أوزارها ». عقدالدرر، ص ۱۶۶؛ ر.ک: عبدالرزاق، مصنف، ج۱۱، ص ۴۰۱٫
59- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): فی خطبه الدجال و قتله: « … و یکون افرس بدریهمات ».ابن طاووس، ملاحم، ص ۱۵۲٫
60- عن ابن مسعود، « من أشراط الساعه… أن تغلوا النساء و الخیل، ثم ترخص، فلا تغلوا إلی یوم القیامة ». المعجم الکبیر، ج۹، ص ۳۴۲ و مانند این مطلب را در عقد الدرر، ص ۳۳۱، از « خارجة بن الصلت » نقل شده است.
61- روی الزمخشری، « من أشراط الساعه أن یتخذ السیوف مناجل ». الفائق، ج۱، ص ۳۵۴٫
۶۲- عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم): « … و یکون الثور بکذا و کذا من المال، و یکون الفرس بالدریهمات ». ابن حماد، فتن، ص ۱۵۹؛ ابن طاووس،ملاحم، ص ۸۲٫
منبع : طبسی، نجم الدین؛ (۱۳۸۵)، دولت موعود، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم )، چاپ ششم
منبع ما:http://www.mouoode.ir/