بیا ! ای تک سوار جاده نور
جدا کن بندها ، از دست و پامان
بتاب ای چشمه خورشید خونرنگ
رها کن زین شب تیره ، رهامان
بیا ای جوهر آزاد مردی
به خون صحرای آزادی بپوشان
به شبگیران در زنجیر امیدی
به هر دریای دل مرده چو طوفان
بتاز ای تندر ابر شجاعت
ببار ای تیر تا شام اسیری
بتاب ای چشمه پاک رهایی
ببار آن سان که صحرا را بگیری
شب تیره سرود روشنی باش
به خواب ما طلوعی دیدنی باش
بتاز ای خشم برحق ! اوج فریاد !
بزن بر هم بساط ظلم و بیداد !
منبع: معبر سایبری فندرسک
منبع ما:http://www.mahdiefatemeh.blogfa.com/