چند عامل جدّی سراغ گرفتهایم که انسان را تحت ولایت خداوند متعال و یا امام معصوم (ع) قرار میدهد که برخی از آنها عبارتند از:
1. شیعه قائم بودن: بیشک، شیعه[1] امام عصر (عج) بودن اعتقاد به امامت آن حضرت را به همراه دارد که میتواند موجب قرب به مقام امامت شود و انسان را تحت ولایتشان قرار دهد. از این جهت امام صادق (ع) به ابی بصیر فرمود: «...یا اَبا بَصیر! طوُبی لِشیعَهِ قائِمِنا»؛[2] تعلیق به وصف مشعر به علیّت است که شیعه بودن در ورود به امر ولایت دخالتی جدی دارد.
2. انتظار ظهور: دیگر عاملی که انسان را تحت ولایت خداوند (و امام) در میآورد. از امام صادق (ع) به ابی بصیر اینگونه رسیده: «...یا اَبا بَصیر! طوُبی لِشیعَهِ قائِمِنا! المُنتَظِرینَ لِظُهوُرِهِ فی غَیْبَته، ... اوُلئِکَ اولِیاءُ اللهِ الذّینَ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ، وَ لاهُمْ یَحْزَنُونَ»؛[3] ای ابا بصیر خوشا بحال شیعیان قائم ما! کسانی که منتظر ظهور او در دوران غیبتش میباشند، و کسانی که او را در دوران ظهورش اطاعت میکنند... آنها همان اولیاءالهی هستند که نه از آینده ترسی به دل دارند و نه از گذشته خود غمگین هستند. این کم شرافت نیست که به واسطه درک انتظار بتوان به مقام اولیاء اللهی دست یافت.
3. اهل اطاعت از مقام امامت بودن: کسانی که در دوران ظهور حضرت ولیّعصر (عج) آن حضرت را بدون چون و چرا تبعیت میکنند صلاحیّت ورود در تحت ولایت امام عصر (عج) را خواهند داشت. امام صادق (ع) به ابی بصیر فرمود: «... یا أبا بصیر! طوبی لشیعه قائمنا! ...، وَالمُطیعینَ لَهُ فی ظُهُورِهِ. اولئِکَ اَولیاءُ اللهِ الذَّینَ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاهُمْ یَحْزَنُونَ».[4] ای ابا بصیر خوشا بحال شیعیان قائم ما! ... و کسانی که او را در دوران ظهورش اطاعت میکنند. آنها همان اولیاءالهی هستند که نه از آینده ترسی به دل دارند و نه از گذشته خود غمگین هستند.
پی نوشت ها:
[1]. البته شیعه بودن تنها به گفتن و اعتراف به امامت حاصل نمیشود بلکه باید در عمل نیز امام را تبعیّت کرد. ر.ک: محمد صدوق، صفات الشیعه
[2]. این یک قانونی است که در اصول فقه پذیرفته شده است که اگر از شخصی به وصف یاد شود چون این جا که از شیعه بودن برخی یاد شود این گویای این است که این صفت نقش علیت در آن حکم را دارد.
[3]. میر محمد صادق، خاتون آبادی، کشف الحق، اربعین خاتون آبادی، تهران: مؤسسه الامام المهدی، 1361، ص به نقل از کتاب اثباه الهداه، ج 3، ص 476، ح 163.
[4]. اثباه الهداه، ج 3، ص 476، ح 163.
منبع ما:http://sahebnet.ir/