وبلاگ مهدوی مهدی جانان (عج)

وبلاگ مهدوی مهدی جانان (عج)

تقدیم به ساحت مقدس حضرت صاحب الزمان روحی و ارواح العالمین له الفداء
وبلاگ مهدوی مهدی جانان (عج)

وبلاگ مهدوی مهدی جانان (عج)

تقدیم به ساحت مقدس حضرت صاحب الزمان روحی و ارواح العالمین له الفداء

زنان در حکومت امام زمان (عج)

 

***نقش زنان در دوران غیبت صغرى

در دوران سخت غیبت صغرى، در روزهایى که شیعیان پس از دویست و شصت سال با یک آزمایش بزرگ رو به رو بودند و مى‏بایست با غیبت امام خو کنند، یک زن به عنوان مفزع و پناه معرفى مى‏شود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، است. در این دوره، اگر چه امام هادى و امام حسن عسکرى، علیهماالسلام، زمینه غیبت را از پیش فراهم کرده بودند و شخصیتهاى مورد اعتمادى همانند عثمان‏بن سعید عمرى و پسرش محمد بن عثمان رابه‏عنوان وکیل معرفى کرده بودند، به‏دلایلى از موقعیت مادر امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، معروف به جدّه، استفاده شد و وى پناه شیعه معروف گردید. ازگفتگوى احمد بن ابراهیم با حکیمه دختر امام جواد، علیه‏السلام، برمى‏آید که پس از گذشت دوسال از رحلت امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، همچنان بسیارى از کارها به‏دست مادر بزرگوار امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، انجام مى‏شده است ولى در حقیقت ازطرف حضرت حجهبن‏الحسن، علیه‏السلام، و به فرمان آن حضرت صورت گرفته است.

شیخ صدوق، رحمه الله‏علیه، از احمد بن ابراهیم نقل کرده است که در سال ۲۶۲ق. بر حکیمه دختر امام جواد، علیه‏السلام، وارد شدم و از پس پرده با وى سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان پرسیدم. او همه آنها را یکایک شمرد و آنگاه حجه بن‏الحسن بن على را نیز نام برد

از او پرسیدم: این فرزند کجاست؟ گفت: در پس پرده غیب است. گفتم پس شیعه به چه کسى پناه ببرد؟ گفت: به جدّه، مادر امام حسن عسکرى، علیه‏السلام. سپس افزود: این دستور از سوى امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، و به‏پیروى از امام حسین، علیه‏السلام، صورت گرفته است. زیرا امام حسین، علیه‏السلام، در ظاهر براى حفظ جان فرزندش امام سجاد، علیه‏السلام، به خواهرش زینب کبرى، علیهاالسلام، وصیت کرد و درنتیجه تا مدتى هرآنچه از امام زین‏العابدین، علیه‏السلام، صادر مى‏شد به حضرت زینب، علیهاالسلام، نسبت داده مى‏شد تا امر پنهان باشد۱ و حساسیت‏ها نسبت به امام سجاد، علیه‏السلام، کمتر شود. این امتیاز براى جدّه باقى بود تاآنکه کسانى مانند عثمان‏بن سعید و دیگر سفرا و نایبان خاص امام زمان، علیه‏السلام، در بین شیعیان شناخته شدند و منزلت یافتند.

پس از شهادت امام عسکرى، علیه‏السلام، یک بانو، نظر دستگاه خلافت بنى‏عباس را نسبت به تعقیب امام زمان تغییر داد. نوشته‏اند پس از گزارش جعفر کذّاب، که در خانه امام حسن عسکرى، علیه‏السلام، فرزند خردسالى از آن حضرت باقى مانده است، آنها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگیرى صیقل (یکى از کنیزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه کردند. او نخست انکار کرد و آنگاه براى اینکه موضوع براى آنها پوشیده ماند، گفت من حامله هستم. از این‏رو آن کنیز را به‏دست أبى الشوارب، قاضى وقت، سپردند تا از او مراقبت کند. در مدتى که صیقل زیرنظر قاضى نگهدارى مى‏شد دستگاه خلافت با مرگ عبید بن خاقانى و شورش صاحب الزنج روبه‏رو شد و صیقل از وضعیت آشفته سود جست و فرار کرد.۲

 ***نقش زنان در دوران ظهور

حال سزاوار است بدانیم زنان در حکومت قائم آل محمد، علیه‏السلام، چه مى‏کنند؟ چه کسانى هستند؟ چند نفرند؟ از کجا مى‏آیند و چه مسؤولیتى برعهده دارند؟ براساس برخى از روایات، حضور و نقش این زنان ازنظر زمان و موقعیت، چهارگونه است:

 الف) حضور پنجاه زن در بین یاران امام

اولین گروه از زنانى که به محضر امام زمان مى‏شتابند آنهایند که در آن ایّام مى‏زیسته‏اند و همانند دیگر یاران امام، علیه‏السلام، به هنگام ظهور در حرم امن الهى به‏خدمت امام، علیه‏السلام، مى‏رسند. در این‏باره دو روایت وجود دارد:

روایت اول: امّ سلمه ضمن حدیثى درباره علایم ظهور، از پیامبر روایت کرده است که فرمود:

یعوذ عائذ من الحرم فیجتمع الناس إلیه کالطّیر الوارده المتفرقه حتّى یجتمع إلیه ثلاث مأه و أربعه عشر رجلاً فیه نسوه فیظهر على کلّ جبّار و ابن جبّار...۳

در آن هنگام پناهنده‏اى به حرم امن الهى پناه مى‏آورد و مردم همانند کبوترانى که از چهار سمت به یک سو هجوم مى‏برند به‏سوى او جمع مى‏شوند تا اینکه در نزد آن حضرت سیصد و چهارده‏نفر گرد مى‏آیند که برخى از آنان زن مى‏باشند که بر هر جبار و جبار زاده‏اى پیروز مى‏شود.۴

روایت دوم: جابربن یزید جعفى، ضمن حدیث مفصلى از امام باقر، علیه‏السلام، در بیان برخى نشانه‏هاى ظهور نقل کرده که:

و یجیى‏ء واللَّه ثلاث مأه و بضعه عشر رجلاً فیهم خمسون امراه یجتمعون بمکه على غیر میعاد قزعاً کقزع الخریف یتبع بعضهم و هى‏الآیه الّتى قال اللَّه: أینما تکونوا یأت بکم اللَّه جمیعاً إنّ اللَّه على کلّ شى‏ء قدیر...۵

به‏خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر مى‏آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلى در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد. این است معناى آیه شریفه: هرجا باشید خداوند همه شما را حاضر مى‏کند. زیرا او بر هر کارى توانا است.

پنجاه زن از سیصد و سیزده نفر!

نکته شگفت در این دو روایت این است که مى‏فرماید: سیصد و سیزده مرد گرد آیند که پنجاه نفر ایشان زن هستند!

دوم آنکه: در روایتى که نام یاران برشمرده شده است نام هیچ زنى وجود ندارد.۶

در پاسخ این شبهه مى‏توان گفت: این چند نفر در زمره همان سیصد و سیزده نفر هستند. زیرا اولاً امام، علیه‏السلام، مى‏فرماید: فیهم؛ یعنى در این عده پنجاه زن مى‏باشد.

دوم: شاید تعبیر مردان بدین سبب باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونى عدد مردان، چنین ذکر شده است.

سوم: اگر مقصود همراهى خارج از این عده بود امام مى‏فرمود: معهم، نه اینکه بفرماید فیهم، زیرا این سیصد و سیزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده‏اند و همه یاران و فرماندهان عالى‏رتبه و ازنظر مقام و قدرت درحد بسیار بالایى هستند که برخى با ابر جابه‏جا مى‏شوند و اینها بدون شک با بقیه مردم آن زمان فرق بسیار دارند. بنابراین اگر بگوییم آنها جزو همان سیصد و سیزده نفر هستند براى آنها رتبه و موقعیت ویژه قائل شده‏ایم و اگر بگوییم در زمره یاران دیگر حضرت باشند از امتیاز کمترى برخوردارند.

 ب) زنان آسمانى

دسته دوم چهارصد بانوى برگزیده هستند که خداوند براى حکومت جهانى حضرت ولى‏عصر، علیه‏السلام، در آسمان ذخیره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عیسى، علیه‏السلام، به زمین مى‏آیند.

ابوهریره از پیامبر، صلّى‏اللَّه علیه و آله، روایت کرده که:

ینزل عیسى بن مریم على ثمان ماه رجل و أربع مائه امرأه خیار من على الأرض و أصلح من مضى.

عیسى‏بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته‏ترین افراد روى زمین فرود خواهد آمد.

آیا این زنان از امتهاى پیشین هستند یا امت اسلامى زمان پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، و معصومین، علیهم‏السلام؛ یا از دورانهاى مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده‏اند و براى عهده‏دارى منصبى در حکومت حضرت مى‏آیند یا براى مسایل دیگر؟ اینها پرسش‏هایى است که این حدیث از آنها چیزى نمى‏گوید.

 ج ) رجعت زنان

سومین گروه از یاوران حضرت بقیهاللَّه، علیه‏السلام، زنانى هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود. این گروه دو دسته‏اند: برخى با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخى دیگر فقط از آمدنشان سخن به‏میان آمده است.

در منابع معتبر اسلامى نام سیزده زن یاد مى‏شود که به هنگام ظهور قائم آل محمد، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان به مداواى مجروحان جنگى و سرپرستى بیماران خواهند پرداخت.

طبرى در دلائل الامامه، از مفضل‏بن عمر نقل کرده که امام صادق فرمود:

همراه قائم [آل محمد، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله] سیزده زن خواهند بود.گفتم آنها را براى چه کارى مى‏خواهد؟ فرمود: به مداواى مجروحان پرداخته، سرپرستى بیماران را به‏عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید. فرمود: قنواء دختر رشید هجرى، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه [مادر عمار یاسر]، زبیده‏ام خالد احمسیّه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنّیه.۷

صیانه ماشطه در زمان حضرت موسى مى‏زیسته است و مادر عمار یاسر در ابتداى بعثت به شهادت رسید. حبابه در زمان على، علیه‏السلام، و قنواء در زمان امام حسن و امام حسین، علیه‏السلام، و بقیه در زمان‏هاى دیگر زندگى مى‏کرده‏اند.

این گروه سیزده نفرى رجعت خواهند کرد و خداوند براى قدردانى از آنها، به برکت امام زمان آنها را زنده خواهد کرد.

در این روایت امام صادق، علیه‏السلام، از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد مى‏کند. در کتاب خصایص فاطمیّه8 به‏نام نسبیه، دختر کعبه مازینه، و در کتاب منتخب‏البصائر به‏نام وتیره و أحبشیه اشاره شده است.9

زنان سرافراز

اینک به اختصار به شرح حال برخى از زنان نامبرده اشاره مى‏کنیم.

*صیانه ماشطه

او یکى از همان سیزده بانویى است که در دولت حضرت مهدى، علیه‏السلام، زنده شده، به دنیا بازمى‏گردد. وى همسر حزقیل، پسر عموى فرعون، و شغلش آرایشگرى دختر فرعون بود.او همانند شوهرش به پیامبر زمان خود، حضرت موسى، ایمان آورده بود امّا همچنان ایمان خود را پنهان مى‏کرد.

نوشته‏اند: روزى وى مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بى‏اختیار نام خدا را برزبان جارى ساخت. دختر فرعون گفت: آیا نام پدر مرا بر زبان آوردى؟ گفت: نه، بلکه نام کسى را بر زبان آوردم که پدر تو را آفریده است. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و گفت: مگر به خدایىِ من اعتراف ندارى؟ گفت: هرگز! من از خداى حقیقى دست نمى‏کشم و تو را پرستش نمى‏کنم. فرعون دستور داد تا تنور مسى برافروزند و همه بچه‏هاى آن زن را در حضورش در آتش افکنند. چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید صیانه مى‏خواست به ظاهر از دین برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستى! فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند و خداوند دراثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام مهدى زنده مى‏گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند وهم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.

 * سمیه، مادر عمار یاسر

وى هفتمین نفرى بود که به اسلام گروید و بدین‏سبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترین شکنجه‏ها را براو روا داشت.۱۰

او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را اجبار کرد که پیامبر خدا را دشنام دهند، امّا آنها حاضر به چنین‏کارى نشدند. او نیز زره آهنى به سمیه و یاسر پوشانید و آنها را در آفتاب سوزان نگه‏داشت. پیامبر که گاه از کنارشان عبور مى‏کرد آنها را به صبر و مقاومت سفارش مى‏نمود و مى‏فرمود:

صبراً یا آل یاسر فإنّ موعدکم الجنه.

اى خاندان یاسر، صبر پیشه سازید که وعده گاه شما بهشت است.

سرانجام ابوجهل برهریک ضربتى وارد ساخت و ایشان را به‏شهادت رساند.۱۱

خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتى که در راه اعتلاى اسلام نشان داد و بدترین شکنجه را از دشمن خدا تحمل کرد، در ایّام ظهور مهدى آل محمد، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، زنده خواهد نمود تا تحقق وعده الهى را ببیند و در لشکر ولىّ خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.

*نسیبه، دختر کعب مازنیه

او معروف به ام‏عماره و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخى از جنگهاى پیامبر اسلام، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، شرکت جسته و مجروحان جنگى را مداوا کرده است. او در جنگ احد بهترین نقش را ایفا کرد. با دیدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پیامبر به دفاع از جان شریف پیامبر پرداخت و در این راه بدنش زخمهاى فراوان برداشت.

پیامبر عزیز این فداکارى را ستود و به فرزندش عماره چنین فرمود:

امروز مقام مادر تو از مردان جنگى والاتر است.۱۲

پس از فروکش کردن جنگ، نسیبه با سیزده زخم ۱۳ سنگین به همراه دیگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت. با شنیدن فرمان پیامبر خدا، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، که فقط مجروحان جنگ باید به تعقیب دشمن بشتابند، نسیبه از جاى برخاست و آماده رفتن شد، امّا به‏علت شدت خونریزى نتوانست شرکت کند. همین که پیامبر از تعقیب دشمن برگشت، پیش از آنکه به خانه برود، عبداللَّه بن کعب مازنى را براى احوالپرسى نسیبه و سلامتى وى به نزد او فرستاد و چون از سلامتى وى آگاه گشت شادمان موضوع را به پیامبر خبر داد.۱۴

نسیبه از کسانى است که براى یارى امام مهدى، علیه‏السلام، زنده خواهد شد.۱۵

 

امّ ایمن

از زنان پرهیزکار و خدمتکار حضرت رسول، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، است. پیامبر به‏او مادر خطاب مى‏کرد و مى‏فرمود:

هذه بقیه اهل بیتى.۱۶

این زن، باقى‏مانده‏اى از خاندان من است.

وى همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداواى مجروحان مى‏پرداخت.۱۷

ام ایمن از شیفتگان خاندان امامت بود که در ماجراى فدک، حضرت زهرا، علیهاالسلام، او را به‏عنوان شاهد معرفى کرد. وى پنج یا شش ماه پس از پیامبر از دنیا رفت.18 خداوند به برکت مهدى آل محمد، علیه‏السلام، به هنگام ظهور، او را زنده مى‏گرداند تا در لشکرگاه امام به خدمت گماشته شود.

  

امّ خالد

در روایت دو بانو بدین نام مشهور شده‏اند: ام خالد احمسیه و ام خالد جهنّیه. شاید مقصود ام خالد مقطوعه الید (دست بریده) باشد که یوسف‏بن عمر، پس از به‏شهادت رساندن زیدبن على بن الحسین در کوفه، دست او را به جرم شیعه بودن قطع کرد. در کتاب رجال کشى درباره شخصیت و مقام این زن فداکار از امام صادق، علیه‏السلام، مطلبى ذکر گردیده که حایز اهمیت است. ابوبصیر گوید: در خدمت امام صادق نشسته بودیم که ام خالد مقطوعهالید از راه رسید. حضرت فرمود:

اى ابابصیر، آیا میل دارى که کلام امّ خالد را بشنوى؟

من عرض کردم: آرى اى فرزند رسول خدا، با شنیدن آن شادمان مى‏گردم... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. دیدم وى در کمال فصاحت و بلاغت صحبت مى‏کند. سپس حضرت پیرامون موضوع ولایت و برائت از دشمنان با او سخن گفت.۱۹

 

زبیده

مشخصات کاملى از او نقل نشده است. احتمال دارد زبیده زن هارون‏الرشید باشد که شیخ صدوق، رحمهالله‏علیه، درباره‏اش گفته است: وى یکى از هواداران و پیروان اهل بیت است. هنگامى که هارون دانست از شیعیان است قسم خورد که طلاقش دهد. زبیده کارهاى خدماتى بسیارى داشت که یکى آبرسانى به عرفات است. همچنین نوشته‏اند وى یکصد کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل سکونت او صداى تلاوت قرآن شنیده شد. زبیده در سال 216 ق. رحلت کرد.۲۰

 

*حبّابه والبیّه

از زنان والامقامى است که دوره زندگى هشت امام معصوم را درک کرد و پیوسته مورد لطف و عنایت ایشان قرار داشت. در یک یا دو نوبت به‏وسیله امام زین‏العابدین و امام رضا، علیهماالسلام، جوانى‏اش به‏او بازگردانده شد. اولین ملاقات وى با امیر مؤمنان، علیه‏السلام، بود که از آن حضرت دلیلى بر امامت درخواست کرد. حضرت در حضور وى سنگى را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جاى گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در این سنگ چنین اثرى برجاى بگذارد او امام است. از این رو حبابه پس از شهادت هر امامى نزد امام بعدى مى‏رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ مى‏زدند و اثر آن نقش مى‏بست. نوبت که به امام رضا، علیه‏السلام، رسید حضرت نیز چنین کرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا، علیه‏السلام، زنده بود و پس از آن بدرود حیات گفت.۲۱

روایت شده است که وقتى حبابه به خدمت امام زین‏العابدین رسید یکصد و سیزده سال از عمرش سپرى شده بود. حضرت با انگشت سبابه خود اشاره‏اى نمود و جوانى‏اش بازگشت.۲۲

همچنین نوشته‏اند: صورت حبابه از زیادى سجود سوخته و از عبادت همانند چوب خشکیده‏اى شده بود.۲۳

 

*قنواء

دختر رشید هجرى، یکى از شیعیان و پیروان على، علیه‏السلام، و خود از یاران باوفاى حضرت امام جعفر صادق، علیه‏السلام، است ۲۴. وى دختر بزرگمردى است که در راه محبت و دوستى امیر مؤمنان به‏طرز دلخراشى به‏شهادت رسید. از گفتار شیخ مفید برمى‏آید که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبیداللَّه بن زیاد شاهد قطع دو دست و دو پاى پدر خود بوده و به‏کمک دیگران بدن نیمه‏جان پدر را از دارالاماره بیرون آورده و به‏خانه منتقل کرده است. روزى قنواء به پدرش گفت: پدرجان، چرا این همه خود را به‏رنج و مشقت عبادت مى‏اندازى! پدر درجواب گفت: دخترم، پس از ما گروهى خواهند آمد که بینش دینى و شدت ایمانشان از ما، که این همه خود را به‏زحمت عبادت انداخته‏ایم، بیشتر است.۲۵

د. بانوان منتظر

چهارمین گروه یاوران امام زمان بانوان پرهیزکارى هستند که پیش از ظهور حضرت بقیهاللَّه، علیه‏السلام، رحلت کرده‏اند. به ایشان گفته مى‏شود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مایلى مى‏توانى حضور داشته باشى. آنان نیز به اراده پروردگار زنده خواهند شد.

رجعت زنان مربوط به گروه خاصى نیست و هر بانویى خود را با خواسته‏ها و شرایط زندگى در حکومت مهدى آل محمد، علیه‏السلام، تطبیق دهد ممکن است در آینده از رحمت خداوندى بهره‏مند گشته، براى یارى امام زنده شود. یکى از آن شرایط خواندن دعاى عهد است که در فرد، نوعى آمادگى براى پذیرش حکومت آخرین ذخیره الهى ایجاد مى‏کند. به‏فرموده امام صادق، علیه‏السلام:

هر که چهل صبح دعاى عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر هم پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد...۲۶

 

***انتظار فرج

یکى از شرایط حضور در حکومت بقیهاللَّه و توفیق دیدار با آن حضرت انتظار فرج است؛ یعنى آمادگى کامل براى پذیرش حکومت حق و آراستن به آنچه که مهدى، علیه‏السلام، مى‏گوید و مى‏خواهد. انتظار فرج یعنى نفى هرگونه سلطه از بیگانگان و مبارزه با افکار انحرافى و فساد اخلاق و در یک کلام، انتظار فرج یعنى بیزارى از دشمنان خدا و پیامبر و معصومین، علیهم‏السلام.

بى‏سبب نیست که انتظار از بهترین اعمال شمرده شده است، بلکه فرد منتظرِ دولت مهدى همانند کسى است که در پیش روى رسول خدا شهید گشته و در خون خود غلتیده است و اگر بر همان حالت انتظار از دنیا برود بسان کسى باشد که در خیمه مهدى فاطمه، علیهما السلام، مى‏باشد.

 

ابوبصیر از امام صادق روایت کرده که آن حضرت روزى فرمود:

 آیا شما را خبر ندهم به چیزى که خداوند عملى را بدون آن از بندگانش قبول نمى‏کند؟ گفتیم: آرى. فرمود: شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، و اقرار به آنچه که خداوند فرموده، از دوستى ما و بیزارى از دشمنان و اطاعت و پیروى از ما. نیز داشتن ورع و پرهیزکارى و انتظار کشیدن براى قائم، علیه‏السلام. آنگاه فرمود: بدرستى که براى ما دولتى است، خداوند آن را هر زمانى که اراده کند برقرار مى‏سازد. سپس افزود: هرکس که دوست دارد از یاران قائم، علیه‏السلام، باشد باید در انتظار به‏سر برد و خود را به ورع و محاسن اخلاق بیاراید، و اگر در همان حال بمیرد براى او اجرى همانند کسى است که آن حضرت را درک کرده باشد.۲۷

پى‏نوشتها:

۱-سوره تحریم (۶۶)، آیه ۱۱

 ۲-صدوق، محمد بن على بن الحسین، کمال‏الدین، ج ۲، ص۵۰؛ الطوسى، محمد بن الحسن،

الغیبه، ص ۱۳۸

۳-همان، ص 476

لهیثمى، نورالدین على‏بن ابى بکر، مجمع‏الزوائد، ج ۷، ص۳۱۵؛ معجم احادیث الإمام

المهدى، ج ۱، ص ۵۰۰

 ۵-همان.

المجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۳

الطبرى، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص ۳۱۴

همان، ص ۲۶۰

ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۴۱؛ به نقل از خصایص فاطمیه.

-۱۰چشم‏اندازى از حکومت مهدى، علیه‏السلام، ص ۷۴؛ به‏نقل از بیان الائمه، ج ۳، ص

۳۳۸

-۱۱ابن الاثیر، على بن ابى الکرم، اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۸۱

-۱۲ریاحین‏الشریعه، ج ۴، ص ۳۵۳

-۱۳الواقدى، محمد بن عمر، مغازى، ج ۱، ص ۲۷۳

-۱۴همان، ج 2، ص 268.

-۱۵همان، ج 1، ص 270.

-۱۶ریاحین الشریعه، ج 5، ص 41؛ به‏نقل از خصایص فاطمیّه.

-۱۷چشم‏اندازى از حکومت مهدى، علیه‏السلام، ص ۷۶؛ تهذیب الکمال، ج ۳۵، ص ۳۲۹

-۱۸طبسى، محمد جواد، نقش زنان مسلمان در جنگ، ص۲۰

-۱۹قاموس الرجال، ج ۱۰، ص ۳۸۷

-۲۰المامقانى النجفى، عبدالله محمد حسن، ریاحین‏الشریعه، ج ۳، ص ۳۸۱؛ به‏نقل از

تنقیح‏المقال.

-۲۱همان، ج ۳، ص ۷۸

-۲۲القمى، شیخ عباس، سفینه البحار، ج ۱، ص ۲۰۴

-۲۳همان.

-۲۴ جامع‏الرواه، ج ۲، ص ۴۵۸؛ رجال شیخ طوسى، ص ۳۴۱

-۲۵المفید، محمدبن محمدبن النعمان، الاختصاص، ص ۷۳۰۷۲

-۲۶القمى، شیخ عباس، همان، ج ۲، ص ۲۹۴

-۲۷القمى، شیخ عباس، منتهى‏الآمال، ج ۲، ص ۴۸۶؛ به‏نقل از: النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه.

منبع:سایت شهید آوینی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد