غیبت امام زمان(ع) به غیبت صغری و کبری تقسیم میشود:(1)
غیبت صغری به غیبتی گفته میشود که از نظر زمان و هم از نظر شعاع محدودیت دارد.(2) در خصوص تاریخ شروع غیبت صغری اختلاف وجود دارد. برخی از سیره نویسان و تاریخ نگاران عقیده دارند که تاریخ غیبت صغری از سال 260 ه' ق (یعنی روز شهادت امام حسن عسکری) آغاز و تا سال 329 پایان یافته است.(3)
برای غیبت صغری از نظر این که مثلا در فلان تاریخ آغاز شده است، تاریخ دقیق در دست نیست. در مدت غیبت صغری ارتباط مردم با آن حضرت به وسیله نواب خاص آن حضرت (ابوعمرو عثمان بن سعید عمری، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و ابوالحسن علی بن محمد سمری) صورت میگرفت. در مدت 70 سال به دلیل این همگان با امام زمان(ع) ارتباط نداشتند، بلکه ارتباط مردم با امام زمان(ع) از طریق نواب خاص صورت میگرفت، محدودیت ایجاد شده است و یکی از علل نام گذاری غیبت صغری همین محدودیت ارتباط مردم با امام زمان(ع) میباشد.
در سال 329 با درگذشت ابوالحسن علی بن محمد سمری غیبت صغری تمام و غیبت کبری آغاز شد و بر این اساس غیبت صغری به غیبت کبری تبدیل شد. در دوران غیبت کبری علمای واجد شرایط از سوی امام زمان(ع) نیابت عام دارد.(5) و چنان که بیان شده نیابت خاصه عبارت از این است که افراد خاصی را امام زمان(ع) با نام و مشخصات به عنوان نائبان خود معرفی کرده است، ولی در غیبت کبری امام زمان(ع) شرایط و معیارهای کلی را برای نایب و یا نایبان خود بیان نموده است تا در طول زمان هر فردی که آن شرایط را داشته باشد به عنوان نایبت امام زمان(ع) شناخته میشود و این معیارها و ضوابط را فقیهان و مراجع شیعیان دارند.(6)
بر این اساس بعد از تبدیل شدن غیبت صغری به غیبت کبری نیابت عامه شروع شده و تا رظهور امام زمان(ع) نیز ادامه دارد. در این جا بیان این نکته ضروری است که غیبت صغری با غیبت کبری تضاد نداشته، بلکه مکمل یکدیگرند؛ زیرا شکلگیری غیبت کبری بدون صغری نوعی تحیر و بحران برای شیعیان به وجود میآورد و مردم با غیبت کبری غیر مأنوس میشدند و غیبت صغری تحییر شیعیان را از بین برده و زمینه غیبت کبری را فراهم کرد.
با توجه به مطالب مذکور، در هیچ دورهای از غیبت، پیوند امام زمان(ع) با مردم قطع نشده و در دوران غیبت نیابت خاصه وجود داشته و در دوران غیبت کبری فقیهان و عالمان وجود داشتهاند.
شب که خورشید جهانتاب نهان از نظر است
قطع این مرحله با نور مهی باید کرد.(7)
پی نوشتها:
1 - بحار الانوار، ج 52، ص 380 و مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 673.
2 - محمد رضا حکیمی، خورشی مغرب، ص 52 - 54 و ص 60.
3 - صدوق، کمال الدین، ص 480، بحار الانوار، ج 52، ص 152 و صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 268.
4 - شیخ مفید، الارشاد، ص 346 و اعیان الشیعه، ج 2، ص 46.
5 - سیره پیشوایان، ص 690 و خورشید مغرب، ص 54.
6 - همان.
7 - خورشید مغرب، ص 59.
منبع:http://shamim.valiasr-aj.com/
سلام
با مطالب جدید به روزم . خوشحال میشم تشریف بیارید و نظر شریفتونو در موردشون بگید.