وبلاگ مهدوی مهدی جانان (عج)

وبلاگ مهدوی مهدی جانان (عج)

تقدیم به ساحت مقدس حضرت صاحب الزمان روحی و ارواح العالمین له الفداء
وبلاگ مهدوی مهدی جانان (عج)

وبلاگ مهدوی مهدی جانان (عج)

تقدیم به ساحت مقدس حضرت صاحب الزمان روحی و ارواح العالمین له الفداء

یقین، پیش شرط یاری


برای حرکت قویتر در وادی رضا و تقویت روحیه ی تسلیم، پیش شرط مهم و اساسی، داشتن یقین به امام است. انسان اگر با جان و دل یقین داشته باشد که ذره ای ناپاکی و پلیدی و فریب در وجود امامش نیست، و آنچه از لبان معصوم خارج میشود عین صواب و سخن وحی است، دیگر برای پذیرش فرمان او احساس پس زدگی نمی کند. بلکه در محضر امام زانو می زند و از او طلب این یقین را دارد. 


یقین، اولا عنایت الهی است و در این عصر که امام ما غایب و دور از نظر است و حضور فیزیکی او به یافتن این روحیه کمک نمی کند، کار مشکل تر خواهد بود و یاری و مدد الهی لازم تر. لذاست که دعا برای اعطای این اطمینان و شهود معرفتی و گدایی آن از خداوند متعال، از مهم ترین و زیباترین حاجت ها و خواست های معنوی است. چنان که در دعای معرفت- دعای عصر جمعه برای امام عصر علیه السلام- از خداوند متعال چنین می خواهیم:


اللهم و لا تسلبنا الیقین لطول الامد فی غیبته و انقطاع خبره عنا و لا تنسنا ذکره و انتظاره و الایمان به و فوه الیقین فی ظهوره و الدعاء له و الصلوه علیه حتی ال یقنطنا طول غیبته من قیامه و یکون یقیننا فی ذلک کیفیننا فی قیام رسولک و ما جاء‌ به من وحیک و تنزیلک( مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمان علیه السلام)


خدایا، یقین ما را [نسبت به او] به خاطر طولانی شدن غیبتش و بی خبری ما از او، سلب نکن! و از یادمان مبر، یاد و انتظار و ایمان قوت یقین در ظهورش و دعا برایش و درود بر او را. تا طول کشیدن نهانی اش از قیامش نا امیدمان نکند و یقینمان در آن همانند یقینمان در بودن و حضور پیامبرت باشد و [یقینمان] به آنچه از وحی و قرآن تو آمده است.


یکی از راه های مهم تقویت یقین، یادآوری آن حضرت و تحکیم زیر ساخت های معرفتی و محبتی نسبت به ایشان است که پس از آن می توان به ثبات قدم و نیز تسلیم نسبت به ائمه علیه السلام دست یافت.


غربت، غارت زدگی

سامرا شهری است که وطن و سرزمین اصلی آن بزرگوار دانسته می شود. خانه ی آن حضرت که پدر و جد بزرگوارشان در آن زیسته اند، در این شهر مقدس قرار دارد. سرداب مطهر محل عبادت آن بزرگوار و نقطه ی آغاز غیبت آن غایب از نظر در این دیار است. در کنار حرم و مرقد عسکریین از پله ها که پایین بروی به اتاقکی با سر دری چوبین بخورد می کنی که عطر و بوی آن یوسف مدنی از آن به مشام می رسد. اما دریغ که این خانه و کاشانه و این سرداب والا قدر در تصرف کسانی است که به حق آن جناب و پدران بزرگوارشان آگاه نیستند و ولایت ایشان را انکار می کنند. آن دلدار گوشه نشین از اهل و دیار خود مهجور و دور افتاده است، اما اگر به دیار آن دلبر هم بنگری باز می بینی که اثری از ولایت آن سرور در آن یافت نمی شود. خانه ی آن بزرگوار در دست اغیار است و از یادآوری و سوز و دعا برای آن حضرت جز آنچه گاه و بیگاه از نای محب دلسوخته ای برمی خیزد، دیده نمی شود. این غارت زدگی،‌ شاهد بارزی بر غربت ایشان است. وقتی خانه ی ایشان، نه دست طرفداران ایشان باشد و نه در هنگام معمول کسی در آنجا زائر آن حضرت گردد، چیزی که آشکار می شود، غربت آن جناب است. لذا ایشان به این مفهوم نیز غریب اند.


غربت- این مفهوم ناشناخته- دردی ماندنی و زخمی درمان ناشدنی است. کجاست عاشقی با معرفت که شکر اوصاف امامش را به جای آورد و او را یاور باشد و برای دوری ایشان غصه دار باشد و دلش به سوی آشیان ایشان کنده شود؟


خدا کند روزی دست ما به این خرمای بر نخیل رفته برسد!...



منبع:http://www.ashoora.ir/


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد