داستان غیبت مهدی موعود (عج) و امام دوازدهم را پیغمبر اکرم(ص) و علی ابن ابی طالب (ع) و سایر امامان (ع) به مسلمانان گوشزد کرده اند و از همان صدر اسلام، در میان اصحاب، مشهور و معروف بوده است. موضوع غیبت به قدری شهرت داشت که گروهی از دانشمندان و راویان احادیث و اصحاب ائمه اطهار ، قبل از ولادت امام زمان و حتی قبل از ولادت پدر و جدش کتابهایی در خصوص غیبت نوشته اند و احادیث مربوط به مهدی موعود و غیبتش را در آنها درج کرده اند.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: سوگند به خدایی که مرا برای بشارت برانگیخت، قائم فرزندان من، طبق عهدی که به او می رسد، غایب می شود، بطوریکه بیشتر مردم خواهند گفت: خدا به آل محمد احتیاجی ندارد و دیگران نیز در اصل تولدش شک می کنند. پس هر کس زمان غیبت را درک کرد باید دینش را نگهداری کند.1
از امام علی (ع) نقل شده است: برای قائم از ما غیبتی طولانی است و گویا شیعه را می بینم که در غیبت قائم (ع) همانند گوسفند به دنبال چوپان خود هستند و او را نمی یابند. بدانید هر کس که در غیبت ثابت در دین باشد و قلبش بخاطر طولانی شدن غیبت دچار قساوت نگردد، پس او در قیامت با من و در درجه من است. 2
همچنین از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که فرمودند: آگاه باشید که آن جناب طوری غایب می شود که شخص نادان خواهد گفت: خدا به آل محمد احتیاجی ندارد. 3
امام حسن مجتبی(ع) در سخنانش پس از صلح با معاویه فرموده اند: آیا نمی دانید که هیچ یک از ما نیست مگر آنکه در گردن او بیعتی برای طاغیه زمانش واقع می شود، مگر قائم که روح الله ، عیسی بن مریم به او اقتدا می کند و خداوند ولادتش را مخفی داشته و شخصش را غایب می سازد برای آنکه به هنگام قیام برای کسی بر گردن او بیعتی نباشد. این شخص، نهم از فرزندان برادرم حسین است که فرزند سیده زنان است. خداوند عمرش را در دوران غیبت طولانی کرده و سپس او را با قدرت خود بصورت جوانی با سنی کمتر از چهل سال آشکار می سازد.... 4
از امام حسین(ع) نقل شده است که: در نهم از فرزندان من سنتی از یوسف و سنتی از موسی بن عمران است و او قائم ما اهل بیت است که خداوند امر او را تنها در یک شب اصلاح می کند. 5
امام سجاد(ع) به ابوخالد می فرمایند: ای ابا خالد! همانا اهل زمان غیبت قائم، که قائل و معتقد به امامت او و منتظر ظهورش هستند، افضل از هر زمانی هستند چرا که بخاطر کثرت فهم و عقل، غیبت نزدشان به منزله مشاهده است و خداوند آنان را در این زمان به منزله مجاهدین در پیشگاه پیامبر اکرم(ص) قرار داده است. 6
از امام باقر(ع) نقل شده است که: همانا برای صاحب این امر دو غیبت خواهد بود و قائم قیام می کند در حالیکه بیعت کسی بر گردنش نیست. 7
از امام صادق(ع) سؤال شد: ای فرزند رسول خدا! مهدی کدامیک از فرزندان شماست؟ فرمود: پنجمین فرزند از اولاد هفتم « امام کاظم (ع) » او از شما غایب خواهد شد و بر شما جایز نیست نام او را بر زبان آورید. 8 ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل نموده که فرمودند: اگر صاحبتان غیبت نمود مبادا او را انکار نمائید.9
از امام کاظم(ع) درباره صاحب این امر (مهدی) سؤال شده است، فرمود او رانده شده (از نزد مردم) و تنهای غریب و غایب است از اهلش و تنها فرزند پدرش است. 10
امام رضا (ع) به دعبل فرمود: ای دعبل! امام بعد از من محمد فرزندم و بعد از او فرزندش علی، بعد از علی فرزندش حسن و بعد از حسن فرزندش حجت قائم منتظر است که در زمان غیبتش مورد انتظار و به هنگام ظهورش مورد اطاعت است... 11
همچنین امام رضا (ع) می فرمایند: چه قدر شکیبایی و انتظار فرج زیباست که خداوند متعال فرمود:«شما انتظار بکشید و من نیز در انتظارم»؛« منتظر بمانید که من نیز با شما منتظر می مانم»؛ پس شکیبایی پیشه کنید که ظهور بعد از ناامیدی از آن محقق می شود و انسانهای قبل از شما شکیباتر بودند. 12
امام جواد(ع) به حضرت عبدالعظیم حسنی فرمود: ای ابوالقاسم همانا قائم از ما همان مهدی است که واجب است به هنگام غیبتش مردم انتظارش را بکشند و به هنگام ظهورش اطاعتش کنند و او سومین از فرزندان من است و قسم به آنکه محمد(ص) را مبعوث فرمود و ما را مخصوص به امامت قرار داد اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می کند تا این که مهدی(ع) در آن خروج کند و زمین را پر از قسط و عدل نماید همان گونه که از ظلم و جور پر شده بود و خداوند امر او را در یک شب اصلاح نماید همانگونه که امر کلیمش موسی را در یک شب اصلاح نمود و آن زمانی بود که برای آوردن آتش برای اهلش رفت و به هنگام بازگشت رسول و نبی بود و سپس فرمود: برترین اعمال شیعه ما انتظار فرج است . 1۳
امام هادی(ع) فرمودند: همانا امام پس از من، فرزندم حسن و پس از او، فرزندش قائم است که زمین را پر از قسط و عدل خواهد ساخت همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد.1۴
پی نوشت:
1 – اثبات الهداه ، ج6 ، ص 386 .
2 – ر.ک: کمال الدین ،ج 1 ، ص 303 ،ح 14 .
3 – اثبات الهداه ،ج6 ، ص393 .
4 – کمال الدین ،ج 1 ، ص 315 .
5 – کمال الدین ،ج 1 ، ص 316 باب 30 ،ح 1.
6 – کمال الدین ،ج 1 ، ص 320 ،ح 2 .
7 – نعمانی ، الغیبه ، ص 113 .
8 – کمال الدین ،ج 1 ، ص333 ،ح1 .
9 – شیخ طوسی ، الغیبه ، ص 102 .
10 – کمال الدین ،ج 2 ، ص 361 ،ح4 .
11 – کمال الدین ،ج 2 ، ص 372 ، ب 35 ، ح 6 .
12ـ بحارالانوار، ج 2، ص 129؛ الاثر ص 496 ؛ الغیبتة نعمانی ص 180
13 – کمال الدین وتمام النعمه ، ج1 .
14ـ کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص383، ب37، ح10.