اولین و مهمترین وظیفهاى که هر شیعه منتظر بر عهده دارد کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خویش است. این موضوع تا بدان درجه از اهمیت قرار دارد که در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر گرامى اسلام، صلّىاللّهعلیهوآله، و ائمه معصومین، علیهم السلام، نقل شده، آمده است:
در روایت دیگرى که مرحوم کلینى از امام محمد باقر، علیهالسلام، نقل مىکند آمده است:
هر کس در حالى که امامى نداشته باشد بمیرد، مردنش مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد پیشافتادن و یا تأخیر این امر [دولت آل محمد، علیهمالسّلام] او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالى که امامش را شناخته همچون کسى است که در خیمه قائم[علیهالسّلام] با آن حضرت باشد.(1)
توجه به مفاد دعاهایى که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تأکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیت موضوع شناخت حجت خدا رهنمون مىسازد؛ چنانکه در یکى از دعاهاى معروف و معتبرى که شیخ صدوق آن را در کتاب کمالالدین نقل کرده، مىخوانیم:(2)
بار الها! خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانى پیغمبرت را نخواهم شناخت. بارالها! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت. بارالها! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانى از دینم گمراه مىگردم. خداوندا! مرا به مرگ جاهلیت نمیران و دلم را [از حق] پس از آنکه هدایتم فرمودى منحرف مگردان...
امام صادق، علیهالسلام، در مورد کمترین حد معرفت امام مىفرماید:
کمترین حد معرفت به امام آن است که [بدانى] امام مساوى با پیامبر، صلّىاللَّهعلیهوآله، است مگر در درجه نبوت. امام، وارث پیامبر است و همانا اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول خداست و باید در هر امرى تسلیم او بود و به سخن و فرمان او عمل کرد...(3)
مۆلف کتاب ارزشمند مکیالالمکارم مراد و مقصود از "معرفت امام" را، که در روایتهاى یاد شده بر آنها تأکید شده است، چنین توضیح مىدهند:(4)
بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما - که درودها و سلامهاى خداوند برایشان باد - تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرمودهاند، این است که ما آن حضرت را آنچنانکه هست بشناسیم؛ به گونهاى که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهههاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد، و این چنین شناختى جز به دو امر حاصل نمىگردد: اول، شناختن شخص امام، علیهالسّلام، به نام و نسب، و دوم، شناخت صفات و ویژگىهاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است.
البته امر دومى که در کلام یادشده بدان اشاره شده، در عصر ما از اهمیت بیشترى برخوردار بوده و در واقع این نوع شناخت است که مىتواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشأ اثر و تحول باشد؛ زیرا اگر کسى بحقیقت به صفات و ویژگىهاى امام عصر، علیهالسّلام، و نقش و جایگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نیاز خود نسبت به او واقف شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمىشود.(5)
برکات محبت و شناخت حضرت حجت
محبت به امام زمان، در حقیقت محبت به ذوى القربى است که به تعبیر قرآن مزد رسالت است آنجا که مى فرماید: «قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى»(شورى: 23) بگو از شما پاداشى نمى خواهم مگر محبت به خویشاوندانم. روایات زیادى در ذیل آیه مذکور از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نقل شده که نشان مى دهد منظور از «قربى» اهل بیت و نزدیکان و خاصان پیامبرند.(6)
بنابراین، محبت به خاندان پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و از جمله حضرت مهدى(عج الله تعالی فرجه الشریف) یکى از وظایفى است که متوجه همه مسلمانان است و اختصاص به شیعیان ندارد. از این رو، شافعى رئیس مذهب شافعى مى گوید:
«اگر محبت آل محمد رفض و خروج از دین است، همه جن و انس شهادت دهند که من رافضیم.» (7)
علاوه بر این، محبت به هل بیت شرط قبولى اعمال است. پیامبر اسلام مى فرمایند: اگر کسى خدا را در میان صفا و مروه هزار سال و سپس هزار سال و از آن پس هزار سال عبادت کند، تا همچون مشک کهنه شود اما محبت ما را نداشته باشد خداوند او را به صورت در آتش مى افکند. (8)
در زیارت جامعه مىخوانیم: «من احبکم فقد احب الله» کسى که شما خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله را دوست داشته باشد، خدا او را دوست مىدارد. در مورد اثر شناخت حضرت مهدى(عج) نیز باید گفت: با شناخت آن حضرت، شناخت خداوند میسر مىشود، راه معرفت خداوند، معرفت حجت خدا است. از امام حسین علیهالسلام سۆال کردند معرفت و شناخت خداوند چیست؟ حضرت فرمود: «این که مردم هر عصر امام زمان(عج) خود را که اطاعتش بر آنان واجب است، بشناسند.(9)
در روایت دیگر، امام محمدباقرعلیه السلام مى فرمایند: «بنا عبدالله و بنا عرف الله » به وسیله ما اهل بیت علیهم السلام خداوند پرستش مى شود و به وسیله ما شناخته مى شود. (10) آنچه موجب نجات آدمى است معرفت امام امت است که در دعاى معروف مى خوانیم: «اللهم عرفنى حجتک، فانک الا لم تعرفنى حجتک ظلمت عن دینى » خدایا حجت خود را به من بشناسان که اگر حجت خود را به من نشناسانى، از دین خود گمراه مى شوم. (11)
پى نوشت ها:
1. الکلینى، محمدبنیعقوب، همان، ج1، ص371، ح5.
ص512.16 2. الصدوق، ابوجعفرمحمدبنعلىبنالحسین، همان، ج2
3.البحرانى، السیدهاشم الحسینى، البرهان فى تفسیر القرآن، ج2، ص34، ح3.
4.الموسوى الاصفهانى، میرزامحمدتقى، همان، ج2، ص107.
5.الکلینى، محمدبنیعقوب، همان، ج1، ص194، ح1.
6و 7و 8. تفسیر نمونه، ج 20، ص 410 / ص 417 / 412
9. علل الشرایع، ص 9
10. مرآة العقول، ج 2، ص 121
11. منتخب الاثر، ص 635
فرآوری: فاطمه زین الدینی(بخش مهدویت تبیان)
منبع: http://www.tebyan.net