منظور از حق واجب امام، حقوقی است که از طرف خداوند متعال برای امام ثابت شده است. در یک تقسیمبندی کلی میتوان گفت، حق امام دو تا است:
۱-در مقام علم، اعتقاد به امامت آن حضرت؛
۲-در مقام عمل، تبعیت از دستور امام.
بنابراین، انسان باید اعتقاد خود به ائمه را در زبان و عمل آشکار سازد.[۱]
اما دلیل اینکه چرا معرفت حق امام موجب چشیدن شیرینی ایمان است، در ادامه همین حدیث آمده است؛ امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «زیرا خداوند، امام را عَلَم هدایت مردم قرار داده و به آنچه در نزد خداوند است جز از طریق امام نمیتوان رسید و خداوند نیز جز به شناخت امام عملی را از بندگان نمیپذیرد».[۲]
با توجه به عبارتهای این حدیث و احادیث دیگر، معلوم میشود که امام واسطه بین خدا و بندگان است. کسی که میخواهد با خداوند ارتباط داشته باشد و اعمالش پذیرفته شود و نعمتهای الهی شامل حال او گردد، باید به امام تمسک جوید و اگر کسی امامت و ولایت را رها کند، گمراه شده و به بیراهه رفته است؛ بنابراین، هرگز به هدف نمیرسد و ایمان او تنها لقلقه زبان خواهد بود و چیزی که محتوا و حقیقت ندارد هرگز طعم و شیرینیای نخواهد داشت!
بنابراین، راه رسیدن به حقیقت، ایمان و اعتقاد به امامت است و این اعتقاد چنان که قبلاً گفتیم از راه شناخت، حاصل میشود. پس شناخت امام باعث فهمیدن و چشیدن شیرینی ایمان است؛ یعنی راه رسیدن به حقیقت، ایمان است. به همین دلیل است که امام میفرماید: «اگر کسی امام را بشناسد، شیرینی ایمان را میچشد».
البته تقوا نیز شرط ایمان است، اما تقوا در مقام عمل شرط ایمان است و شناخت در مقام عقیده؛ لذا این دو منافاتی با هم ندارند و قابل جمع است. کسی که در مقام عقیده، امام را میشناسد و در مقام عمل، اهل تقوا و پاکی است، شیرینی ایمان را میچشد، اما اگر تقوا پیشه نکند و تنها مدعی اعتقاد و عشق و دوستی اهلبیت باشد هرگز به چنین لذتی دست نمییابد.
پینوشتها
۱. شرح اصول کافی،ملا محمد صالح مازندرانی، ج۵، ص۲۴۱
۲. کافی، ج۱، ص۲۰۳
منبع: http://tolooemehr.com