سدرة المنتهی
نام درختی در آسمان هفتم است که در آیه ی 14 سوره ی نجم هم ذکر شده است. «سدرة المنتهی»، لقب امام قائم (عج) است.
زیارت ناحیه مقدسه
زیارت نامه ای است که به امام زمان علیه السلام نسبت داده شده است. مضامین بلند و نیز تأیید برخی از علمای شیعه، این نسبت را تقویت می کند. اگر چه برخی نیز به انتساب آن به حضرت ولی عصرعلیه السلام تردید کرده، آن را از تألیفات سید مرتضی دانسته اند و ممکن است گفته شود اصل زیارت از حضرت مهدی علیه السلام نقل شده؛ اما سید مرتضی بخش هایی را به تناسب به آن افزوده است. بنابراین انتساب قطعی آن به حضرت مهدی علیه السلام، محل تأمّل است. متن زیارت، خطاب به سیدالشهدا و شهدای کربلا است و نام یکایک آنان، اغلب با ذکر اوصاف و خصوصیاتشان و نیز اسامی قاتلان آن شهدا در آن آمده است. این زیارت در کتاب مفاتیح الجنان ذکر نشده؛ ولی این چیزی را از آن کم نکرده و همچنان مورد توجه بزرگان شیعه بوده است. هیچ زیارتی، عمق فاجعه کربلا را همانند زیارت ناحیه بیان نکرده است؛ مثلاً در «زیارت عاشورا» فقط اشاره ای به عظمت مصایب امام حسین علیه السلام و فاجعه عاشورا شده است؛ ولی همانند زیارت ناحیه نیست و در هیچ موردی مصیبت عاشورا آن گونه که بوده جلوه داده نشده است. زیارت ناحیه مقدسه، همانند زیارت عاشورا برای روز عاشورا وارد شده و در غیر عاشورا نیز خوانده می شود.
پرچم حضرت مهدی هنگام ظهور
در روایات فراوانی ذکر شده که پرچم حضرت مهدی علیه السلام هنگام ظهور، همان پرچم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.اهمیت این امر به قدری زیاد است که در غیبت نعمانی بابی تدوین شده با این عنوان که پرچم پیامبر بعد از جنگ جمل، باز نخواهد شد؛ مگر به دست قائم علیه السلام. امام صادق علیه السلام درباره آن پرچم به ابوبصیر فرمود: «ای ابا محمد! به خدا قسم آن پرچم نه از پنبه است و نه از کتان و نه از ابریشم و نه از حریر، عرض کردم: پس از چه چیزی است؟ فرمود: از ورق (برگ) بهشتی است. رسول خداصلی الله علیه وآله در روز بدر آن را برافراشت، و بعد آن را در هم پیچید و به علی علیه السلام داد. پس همچنان نزد علی علیه السلام بود تا هنگامی که روز بصره فرا رسید، آن را برافراشت. پس خداوند پیروزی را نصیب او ساخت. سپس آن حضرت آن را در هم پیچید و آن اینجا نزد ما است. هیچ کس آن را نخواهد گشود تا آن گاه که قائم علیه السلام قیام کند و چون او قیام نمود، آن را برخواهد افراشت.». و از علی علیه السلام روایت شده، آنگاه که حضرت مهدی علیه السلام پرچم خویش را به اهتزاز در آورد بین مشرق و مغرب برای او روشن خواهد شد.
کناسه
نام محلّی در کوفه است که در آن جا «یوسف بن عمر ثقفی» با «زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السّلام» جنگید. طبق روایتی حضرت مهدی (عج) دجّال را، در کناسه کنار کوفه به دار می زند.
بلالی
«ابو طاهر، محمّد بن علی بن بلال» معروف به «بلالی» از وکلاء امام زمان (عج) در دوران غیبت صغری است. وی را از جمله کسانی دانسته اند که شیعیان امامیّه به عنوان راوی احادیث شهرت دارد و علاوه بر آن در زمره ی وکلای اصلی بغداد بود و با امام دهم و یازدهم روابط نزدیکی داشت. بلالی، نیابت «محمّد بن عثمان» را انکار کرد و مدّعی شد که خود، وکیل امام غائب (عج) است، او وجوهات امام را در نزد خود نگاه داشت و از ارائه آن به «محمّد بن عثمان» سرباز زد ادّعای او موجب انشعابی جدّی در میان امامیّه شد، زیرا عدّه ای از امامیّه همچون برادرش «ابوطیّب» و «ابن حِرزْ» ادّعای او را پذیرفته و از او پیروی می کردند. این انشعاب پس از اندک زمانی از بین رفت.
خیمه
از آن در روایات فراوانی به عنوان جایگاه فرماندهی و هدایت نیروها، به وسیله حضرت مهدی علیه السلام در هنگام ظهور یاد شده است. امام صادق علیه السلام فرمود: «... پس هر کس امام خود را شناخت همانند کسی است که در خیمه قائم علیه السلام باشد».
الموتور بِابیه
«موتور» از نظر لغت به کسی گویند که یکی از کسانش کشته شده؛ ولی خونبهای او گرفته نشده است. در برخی از روایات از حضرت مهدی علیه السلام، به عنوان «موتور بوالده» و یا «موتور بابیه» یاد شده است؛ یعنی، کسی که پدرش کشته شده و از خون او مطالبه و خونخواهی نشده است. مراد از «پدر» در این روایت، ممکن است امام حسن عسکری علیه السلام باشد و ممکن است مقصود امام حسین علیه السلام باشد و یا اینکه جنس پدر است که شامل تمامی ائمه معصومین علیهم السلام باشد.
نیابت خاصه
آن است که امام قائم (عج)، اشخاص خاصّی را، نائب خود قرار دهد، و به اسم و رسم معرّفی کند، و هر کدام را، به وسیله نائب پیش از او به مردم بشناساند. بنا براین کسانی که در دوره غیبت صغری، نیابت داشتند، و با اسم و رسم معرّفی شده بودند، «نائب خاص» نامیده می شوند. نائبان خاص را، «نوّاب خاص»، و «نوّاب اربعه» می گویند.
ابوالحسن
«ابوالحسن»، از کنیه های حضرت صاحب الزّمان (عج) است. «ابوالحسن» کنیه ی مولی الموحّدین، حضرت علی علیه السلام هم، است.
اعاجم
عنوان گروهی از یاران حضرت مهدی (عج) است. «اعاجم» یعنی غیر عربها، چنانکه هم اکنون نیز ما نشانه هایش را در ایران، افغانستان و پاکستان و... می بینیم، امام زمان (عج) یاران بسیار مقاوم و خستگی ناپذیر و مخلص در این کشورهای عجمی دارد. همین افراد می توانند هسته ی مرکزی ارتش نیرومند امام عصر علیه السلام را در کشور های عجمی تشکیل دهند و سپس به توسعه ی آن اقدام جدّی کنند.
کامل بن ابراهیم مدنی
«کامل بن ابراهیم مدنی»، از کسانی است که به زیارت و ملاقات امام عصر (عج) نائل شد. گروهی از مفوّضه او را به محضر امام حسن عسکری علیه السّلام فرستادند تا سؤالاتی از محضر امام علیه السّلام بپرسد. وی وارد مجلس امام علیه السّلام شد و در کنار دری که پرده ای بر آن آویخته بود، نشست. پیش از آنکه سؤالاتش را طرح کند، بادی وزید و پرده کنار رفت. حضرت قائم (عج) که در آنجا بودند، پاسخ پرسشهای او را، ارائه فرمودند.
پایان تاریخ
همه ادیان الهی و بیشتر مکاتب بشری، درباره پایان تاریخ، اظهار نظر کرده اند. در همه پیش گویی های مربوط به آخِرُالزّمان، خبرهای وحشتناک و نگران کننده ای وجود دارد ولی اغلب بر این امر اتّفاق نظر است که پایان کار بشر، روشن و سعادت آمیز است. در تمام فرقه ها و مذاهب اسلامی، کم و بیش سرانجام سعادت مند بشر پیش بینی شده است.در متون زرتشتی (از آیین های باستان) به صراحت از دوره طلایی بشر در پایان جهان یاد شده که به آشوب ها و بلاهای بسیار مسبوق می گردد و با ظهور واپسین منجی (سوشیانس) محقّق می شود.در آیین هندوان نیز هر دوره انسانی به چهار قسمت تقسیم شده که قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدریجی معنویت اوّلیه است و از آن، به عصر ظلمت تعبیر می شود؛ سپس منجی بشر ظاهر شده و با فروپاشی جوامع انسانی و از بین رفتن شرارت ها، دوره ای نو آغاز می گردد.در متون بودایی نیز از این دوره، سخن به میان آمده است. در ادیان ابراهیمی - بیش از آیین ها و مکاتب دیگر - بر دوره طلایی بشر در پایان تاریخ، تأکید شده است. در عهد عتیق، برقراری سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پیش بینی شده که به وسیله «مسیح» محقّق می شود.در عهد جدید نیز به این مطلب پرداخته شده و مکاشفه یوحنا به طور کامل به حوادث ناگوار آخِرُالزّمان، اختصاص یافته و در پایان آن، به برقراری صلح و آرامش جهان تحت حاکمیت مؤمنان اشاره شده است.در میان مکاتب بشری،پیش بینی های «رنه گنون» (عبدالواحد یحیی) از افول و فروپاشی تمدّن مادّی غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقیقت - که با نظر به داده های آیین های باستان و ادیان ابراهیمی ارائه شده - خبر می دهد.نظریّه پایان تاریخ «فوکویاما» پیروزی نهایی نظام غربی و حاکمیّت ابدی آن بر سرتاسر جهان را پیش بینی کرده است و نظریّه «برخورد تمدّن ها» از «هانتیگون» جنگ جهانی تمدّن ها و نظم جهانی نوی بر اساس مرزهای تمدّنی را در پایان این دوره از جهان، پیش بینی می کند.
ماریه
«ماریه» از زنانی است که در دودمان امامت خدمت می کرد و در روز ولادت حضرت ولی عصر (عج) او را دیده که با انگشت سبّابه به سوی آسمان اشاره کرده و می گوید: «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدِ وَ آلِهِ...».
حارث بن حراث
«حارث بن حراث» از قیام کنندگان قبل از قیام حضرت قائم (عج) است. امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: مردی از ماوراء النّهر قیام خواهد کرد که به او «حارث بن حارث» گفته می شود، فرمانده سپاه و پیشرو لشکریان او مردی است که به وی «منصور» می گویند. و حکومت و سلطنت را برای آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم آماده و مهیّا می کند و یا قدرت و سلطه ای برای ایشان فراهم می سازد هم چنانکه قریش برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم زمینه ی حکومت او را فراهم نمودند. بر هر فرد مسلمان مؤمن واجب است وی را یاری دهد.(عقد الدُرر، ص 130)
نهج البلاغه و قائم
مسأله مهدویّت امام دوازدهم (عج) و ظهور آن حضرت در آخر الزّمان در کتاب «نهج البلاغه» از دو نظر قابل بررسی و دارای زمینه برای مطالعه و تحقیق است: نخست از دیدگاه مَلاحِم و پیشگوئیهای امام که قسمتی (امثال روی کار آمدن بنی امیّه، حکومت حجّاج بن یوسف، سقوط بنی امیّه، افتادن زمام امور به دست بنی العبّاس، قیام زنج در بصره، فتنه مغول و...) در گذشته به وقوع پیوسته است و قسمت دیگر مربوط به آینده جهان است از قبیل ظهور مهدی (عج) و قیام جهانی آن بزرگوار که به خواست خدا در آینده به وقوع خواهد پیوست. اکنون تنها به ذکر شماره خطبه هائی (شماره خطبه بر اساس نهج البلاغه چاپ «صبحی صالح» تنظیم شده است.) که حضرت در آن به مهدویّت اشاره فرموده اند اکتفاء می کنیم:خطبه 100- وَ خَلَّفَ فینا رَایَةَ الْحَقَّ... ؛ خطبه 138- یَعْطِفُ الْهَوی عَلَی الْهُدَی... ؛ خطبه 150-... یا قَوْمِ هَذا إبّانُ وُرودٍ کُلَّ مَوعُودٍ... ؛ خطبه 182- قَدْ لَبِسَ لِلْحِکْمَة جُنّتَها... ؛ خطبه 187- ألا بِأبی وَأُمی هُمْ عِدّةٍ أسماؤهم فی ألسّماءِ مَعْرُوفةٌ... ؛ خطبه 195- إلْزَموا الارضَ، وَ اصْبِروا عَلَی الْبَلاءِ... ؛ حکمت 147- أللهمّ بَلی لا تََخْلوا الْأرضِ مِنْ قائِمٍ لِلّهِ بِحُجَّةٍ،... ؛ حکمت 259- لَتَعْطِفَنَّ الدُّنیا عَلَینا...
مقدرة
لقب حضرت مهدی (عج) است. «مقدّرة» یعنی توانائی. همانطور که از کثرت بروز و ظهور عجائب قدرتهای الهی از آن حضرت به حدّی رسیده که گویا عین قدرت شده است.
یعقوب ابن منقوش
از جمله کسانی که در زمان حیات امام حسن عسکری علیه السّلام امام قائم را مشاهده نموده، «یعقوب بن منقوش» است.
عمر بن یزید
«عمر بن یزید» برده فروشی بود که ملیکه (مادر امام زمان (عج)) را به فرستاده امام علی النّقی علیه السّلام (بشر بن سلیمان) فروخت.
انتظار ویرانگر
انتظار ویرانگر، فلج کننده و باز دارنده - که در واقع نوعی «اباحی گری» است - همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. این نوع انتظار حاصل برداشتِ قشریِ مردم، از مهدویّت و قیام و انقلاب مهدی موعودعلیه السلام است که صرفاً ماهیت آن را انفجاری می دانند که فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که حق و حقیقت طرفداری نداشته باشد، باطل، یکّه تازِ میدان گردد و جز نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود؛ این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت - نه اهل حقیقت زیرا حقیقت طرفداری ندارد - از آستین بیرون می آید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود! بر عکس، هر گناه، فساد، ظلم، تبعیض، حق کشی و هر پلیدی به حکم اینکه مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند، روا است؛ پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است! این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعودعلیه السلام و این نوع انتظار فرج - که منجر به نوعی تعطیل در حدود و مقررات اسلامی می شود و نوعی «اباحی گری» باید شمرده شود - به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی وفق نمی دهد. بنابراین نکته مهم و اساسی این است که منتظر واقعی، برای چنان برنامه مهمی، هرگز نمی تواند نقش تماشاچی را داشته باشد؛ بلکه باید از هم اکنون حتماً در صف انقلابیون قرار گیرد؛ چرا که ایمان به نتایج و عاقبت این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمی دهد که در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن «اعمال پاک» و «روحی پاکتر» و برخورداری از «شهامت» و «آگاهی» کافی است.
محل زندگی قائم در دوران کودکی
امام قائم (عج) از هنگام تولّد تا زمانی که پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری علیه السّلام به شهادت رسید (از سال 255 تا سال 260 ه.ق) مخفی بود و تنها خواص از اصحاب او را می دیدند و مسائل خود را از ایشان می پرسیدند آن حضرت هنگام رحلت پدر، پنج سال داشت. به هر حال در روایات آمده، محلّ زندگی قائم (عج) در دوران کودکی همچون محلّ زندگی حضرت موسی علیه السّلام مخفی بود تا از گزند طاغوتیان محفوظ گردد.
دعای زمان غیبت و امتحان شیعه
«شیخ کلینی» از امام صادق علیه السلام روایت کرده که این دعا را به «زراره» تعلیم فرمود، که در زمان غیبت و امتحان شیعه بخواند: «اللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَاِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفسَکَ لَم اَعْرِفْ نَبِیِّکَ اللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسوُلَکَ فَاِنَّکَ إنْ لَمْ تُعرِّفْنی رَسولَکَ لَمْ اَعرف حُجَّتَکَ اللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتکَ فاِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی».
محمد بن تومرت
ابوعبداللّه محمدبن عبداللّه تومرت مغربی حسنی در عاشورای 485 ق. متولد شد و در 580 ق. در گذشت. او سلسله «الموحدین» را در آفریقا و اسپانیا بنیان نهاد. ابوعبداللّه از قبیله مصامد مراکش به شمار می آمد و در آغاز کار، مردم را به نزدیک بودن ظهور مهدی علیه السلام بشارت می داد. در سال 514 ق خود را مهدی خواند و گروهی را پیرامون خویش گرد آورد. او را «مهدی هرغی» و نیز «صاحب دعوت عبدالمؤمن» می خوانند، ابوعبداللّه مدتی در عراق درس خواند و مدتی نیز مجنون شمرده شد.
علی بن بلال
از شخصیّتهای بزرگ و مورد اعتماد شیعه است که شهادت داده، امام حسن عسکری علیه السّلام، فرزندش مهدی(عج) را به چهل نفر از شیعیان نشان داده و خود او یکی از آنها بوده است.
حفظ جان امام زمان
نخستین فلسفه، حفظ جان حضرت مهدی علیه السلام به وسیله زندگانی مخفیانه است و خداوند با پنهان ساختن آن حضرت، ایشان را از شرّ دشمنان حفظ کرد. آن حضرت چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در تمامی ادیان وعده داده شده، تنها به دست او تحقق می یابد بنابراین بر خداوند است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت الهی نیز بر پنهان زیستی او تعلق گرفته است.