برخی از وظایف نایبان خاصّ - که از طرف امام مهدیعلیه السلام بر عهده آنان گذاشته شده بود - عبارت است از:
1- پنهان نگه داشتن نام و مکان حضرت مهدیعلیه السلام و رفع شک و تردید درباره آن حضرت از احادیث نقل شده توسط نوّاب خاصّ و توقیعات صادر شده از طرف امام زمانعلیه السلام به دست آنان، معلوم میشود که نوّاب یک وظیفه دو جانبه داشتهاند: از یک طرف نام و محل زندگی امام را نه تنها از دشمنان؛ بلکه از شیعیان مخفی نگه میداشتند و به وکلای خود آموزش میدادند که مبادا اسمی از آن حضرت به میان آورند. از این رو توانستند شیعیان را از خطر عباسیان مصون دارند.
از سوی دیگر، بر آنان لازم بود که وجود مبارک امام را برای هواداران مورد اعتماد به اثبات رسانند تا خط انحراف نتواند شک و تردیدی در میان آنها به وجود آورد.
ایشان در موقعیتهای مختلف، به افراد مورد اطمینان میگفتند که حضرت را دیدهاند و مکانهای حضور او را یادآوری میشدند تا غبار شک از قلوب آنها زدوده شود.
2- جلوگیری از فرقه گرایی و انشعابات شیعیان
فعالیتهای سفیران، به این هدف صورت میگرفت که جماعت امامیّه را از انشعابات بیشتر با اثبات امامت پسر امام عسکریعلیه السلام مصون دارد. برای وصول به این هدف، اینان آن دسته از گفتارهای پیامبر و ائمهعلیهم السلام را - که دلالت دارد مجموع امامان به دوازده ختم میشود و آخرین آنان غیبت خواهد نمود - بیان میکردند.
نوّاب در این مرحله، به موفقیت چشمگیری دست یافتند و توانستند انشعابات به وجود آمده در مکتب تشیّع را کمتر کرده و در نهایت به صفر برسانند.
3- پاسخگویی به سؤالات فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی
نایبان خاصّ، سؤالات فقهی و شرعی شیعیان را خدمت امامعلیه السلام
میرساندند و پاسخ آنها را به مردم ابلاغ میکردند. در دوره نیابت نایب دوم،
محمدبن عثمان، سؤالات فقهی بسیاری مطرح گردید و امامعلیه السلام در ضمن توقیعات
متعدد و طولانی به آنها جواب داد.
فعالیتهای نایبان خاصّ به مسائل فقهی محدود نمیشد؛ بلکه وظیفه دیگر
آنان حل مشکلات علمی و شرکت در بحثها و مناظرات عقیدتی بود.
4- مبارزه با مدعیان دروغین نیابت
5- اخذوتوزیعاموال متعلقبه امام
نوّاب خاصّ امامعلیه السلام، هر کدام در دوران سفارت خود، وجوه و اموال متعلق به حضرت را تحویل میگرفتند و به هر طریق ممکن، به امام میرساندند و در مواردی که امام دستور میداد، مصرف میکردند.
6- سازماندهی وکیلان
«سیاست تعیین وکیل برای اداره امور نواحی گوناگون و ایجاد برقراری ارتباط میان شیعیان و امامان، از دورانهای ائمه پیشین وجود داشت. در عصر غیبت، این تماس با امام زمانعلیه السلام، قطع گردید و محور ارتباط وکیلان با امامعلیه السلام، نایبی بود که امام زمانعلیه السلام تعیین میکرد.
مناطق شیعه نشین تقریباً مشخص بود و بنا به ضرورت در هر منطقهای، وکیلی تعیین میشد و گاهی چند وکیل در مناطق کوچکتر، تحت سرپرستی وکیلی بودند که امام و یا نایب خاصّ برای آنها تعیین میکردند. این وکلا اموالی را که بابت وجوهات میگرفتند، به شیوههای گوناگونی به بغداد، نزد نوّاب میفرستادند و آنان نیز طبق دستور امامعلیه السلام در موارد بایسته به کار میگرفتند.
در مواردی ممکن بود که برخی از وکیلان برای یک بار امام زمانعلیه السلام را ملاقات کنند؛ چنان که «محمدبن احمد قطّان» (از وکیلان ابوجعفر نایب دوم) به ملاقات امامعلیه السلام نایل آمد.[1] اما معمولاً آنان تحت نظر نایب خاصّ امام، انجام وظیفه میکردند. به نقل از احمد بن متیل قمی، ابوجعفر ده وکیل در بغداد داشته که نزدیکترین آنان به وی «حسین بن روح» بود - که بعداً نایب سوم شد. [2] از دیگر نزدیکان وی، «جعفر بن احمد بن متیل» بوده که از دید بسیاری وی جانشینی ابوجعفر خواهد بود. از روایتی دیگر، معلوم میشود که در برابر اموال داده شده به وکیلان، قبوضی از آنان دریافت میشد؛ امّا از نائب خاصّ، چنین قبوضی دریافت نمیگردید و زمانی که ابوالقاسم حسین بن روح را به جانشینی برگزید، دستور داد که از وی قبوضی نخواهند. [3]
حضرت در انتخاب نواب خاصّ، به افرادی توجه داشت که از درجه اخلاص بالاتری بهرهمند باشند و به هیچ عنوان، اسرار نیابت و محل و مکان امام را نشان ندهند، این طور نبود که بگوییم این نایبان «فقیهترین و دانشمندترین» افراد زمان خود بودند و البته نیاز هم به این مسأله نبود؛ چون مهمترین وظیفه آنان، وساطت بین امام و مردم بود و همه مسائل فقهی، شرعی و مشکلات علمی را از امامعلیه السلام میگرفتند و در اختیار مردم قرار میدادند، پسآن چیزیکه در «وکالت» و نیابت مهم ورکن اساسیمحسوب میشد، اخلاص، رازداری و بردباری بود. [4]
پی نوشت ها:
[1] کمالالدین و تمام النعمة، ج 1، ص 442
[2] الغیبة، ص 225
[3] همان، ص 225 و 226؛ حیات فکری و سیاسی امامان شیعهعلیه السلام، ص 236، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاصّ امام زمانعلیه السلام، ص 85
[4] تاریخ غیبتصغری، ص 372
منبع: http://www.ashoora.ir