
کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس
است
گریه ... فراق ... گریه ... فراق
... این چه رسمی است؟!
دیگر بس است این همه گریان شدن بس
است
تا کی گناه پشت گناه ایّها العزیز؟!
تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟! بس
است
خسته شدم از این همه بازی روزگار
مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است
سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس
است
-----
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه
و النصر
منبع: http://www.moolabia.blogfa.com
سهشنبه 29 مهر 1393 ساعت 12:52